این دانشجو از اعضای کانون تئاتر این دانشگاه بوده است.
Monday, June 29, 2009
فریدون طاهری بازداشت شد
این دانشجو از اعضای کانون تئاتر این دانشگاه بوده است.
Posted by خبرنامه شریف at 11:20 AM 0 comments
تارا سپهری فر بازداشت شد
مصطفوی و سپهری فر روز گذشته در خیابان شریعتی تهران و در اطراف مسجد قبا که مراسم بزرگداشت ایت الله بهشتی در ان برگزار میشد، بازداشت شدند
Posted by خبرنامه شریف at 9:11 AM 0 comments
نگرانی نسبت به وضعیت دانشجویان بازداشت شده دانشگاه همدان
طی روزهای گذشته پیگیری های خانواده ها و دوستان این دانشجویان برای مشخص شدن وضعیت این دانشجویان تاکنون به نتیجه ای نرسیده و مسئولین پاسخ مشخصی نسبت به وضعیت سلامت این دانشجویان ارائه نمی دهند.
اسامی برخی از دانشجویان بازداشت در همدان طی ۲ هفته اخیر عبارتند از:
محمد صیادی (دبیر سیاسی سلبق انجمن اسلامی و از فعالین دانشجویی چپ)
امين نظري عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت (عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت)
سیاوش حاتم (دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه های همدان)
رضا جعفریان (دبیر سیاسی)
پوریا شریفیان (دبیر صنفی)
مهدی مسافر (دبیر فرهنگی اجتماعی)
حجت بختیاری (عضو شورای مرکزی)
مصطفي مهدي زاده
این فعالین پس از دستگیری و ضرب و شتم توسط حراست دانشگاه ابتدا به نیروهای انتظامی و سپس در اختیار ستاد خبری اطلاعات همدان قرار گرفتند و تاکنون در سلول های انفرادی به سر می برند.
در ضمن محمد صیادی که حکم تجدید نظر دادگاه ، 2/5 سال زندان را برای وی به صورت قطعی صادر کرده بود،
در معرض برخوردهای سنگین تری قرار دارد.
Posted by خبرنامه شریف at 9:08 AM 0 comments
Friday, June 26, 2009
محمد صیادی و بیتا صمیمی زاد بازداشت شدند
محمد صیادی از فعالین با سابقه چپ دانشگاه بو علی همدان و دبیر سیاسی سابق انجمن این دانشگاه در روز 5 شنبه 4 تیربازداشت شد. وی که در تابستان گذشته نیز مدتی را در بازداشتگاه اطلاعات به سر میبرده است، در زمستان گذشته با حکم 6 سال و نیم زندان تعزیری مواجه گشت که پس از اعلان درخواست تجدیدنظر از سوی وکیلش آقای دکتر شریف، به 2 سال و نیم حبس تعزیری کاهش یافت.
بیتا صمیمی زاد، از فعالان چپ دانشگاه امیرکبیر و مترجم، در روز شنبه 30 خرداد در حوالی پارک لاله بازداشت شد. وی در سال 86 نیز نزدیک 50 روز را در بند 209 اوین به سر برده بود و به تازگی از سوی کمیته انظباطی دانشگاه به دو ترم تعلیق از تحصیل محکوم شده بود.
Posted by خبرنامه شریف at 6:28 AM 0 comments
Tuesday, June 23, 2009
بیانیه دوم کانون نویسندگان ایران درباره ی رویدادهای خونین اخیر
به خواست مردم برای آزادی گردن نهید!
کانون نویسندگان ایران روز دوم تیرماه سال جاری بیانیه ای انتشار داد و در آن خواهان پایان دادن به کشتار مردم و محاکمه ی عاملان کشتارها، به رسمیت شناخته شدن حق اجتماعات مسالمت آمیز، پایان اشغال نظامی تهران و سایر شهرها و برچیده شدن بساط سانسور گردید. متن این بیانیه در زیر آمده است
مردم شریف و آزاده!
طی نزدیک به دو هفتهیی که از اعلام نتیجهی انتخابات ۲۲ خرداد ٨٨ میگذرد، دهها تن از مردم بیگناه بر اثر یورش وحشیانهی نیروهای سرکوبگر به قتل رسیدهاند. افزون بر این، شمار بسیار بیشتری مجروح و بازداشت شدهاند. کانون نویسندگان ایران بیآنکه بخواهد وارد بحث ماهیت انتخابات و درستی یا نادرستی شرکت در آن شود بنا بر منشور و اساسنامهی خود از آزادی بیان بی هیچ حصر و استثنا برای همه مردم و معترضان و سرکوبشدگان، صرفنظر از عقاید سیاسی آنان، پیگیرانه دفاع میکند و، ضمن محکوم کردن کشتار سازمانیافتهی مردم حقطلب ایران و تسلیت و همدردی با خانوادههای بازماندگان و مردم داغدیده، خواهان آن است که:
۱. به حملهی وحشیانه به تظاهرات و راهپیمایی آرام و مسالمتآمیز و متمدنانهی مردم پایان داده شود.
۲. اسامی همه کشتهشدگان، مجروحان و دستگیرشدگان اعلام، و بازداشتشدگان بی قید و شرط و بیدرنگ آزاد شوند.
٣. امکان برگزاری آزادانهی مراسم بزرگداشت جانباختگان راه آزادی فراهم آید.
۴. سانسور خبری مطبوعات و رسانهها هر چه زودتر برچیده شود.
۵. به اشغال نظامی تهران و دیگر شهرهای کشور پایان داده شود.
۶. آمران و عاملان کشتار مردم معرفی، محاکمه و مجازات شوند.
بساط سرکوب را برچینید!
مردم حقطلب و آزادیخواه را اراذل و اوباش و آشوبگر نخوانید!
به خواست مردم برای آزادی گردن نهید!
کانون نویسندگان ایران
۲/۴/٨٨
Posted by خبرنامه شریف at 6:07 PM 0 comments
آزادی جعفر عظیم زاده و غلامرضا خانی
اتحادیه آزاد کارگران ایران ضمن تبریک به تمامی خانواده های کارگران آزاد شده، عموم کارگران و نیز تمامی نهادها و تشکل ها و افرادی که در طی این مدت برای آزادی کارگران دربند تلاش نمودند، از کوشش های آنان قدردانی می نماید و دست یکایک آنان را می فشارد.
اتحادیه آزاد کارگران ایران
1 تیر 88
Posted by خبرنامه شریف at 6:24 AM 0 comments
Wednesday, June 17, 2009
افزایش تعداد جان باختگان خشونت های اخیر ایران به سی و دو تن
خبرگزاری هرانا : اکثر شهروندان مورد اشاره در پی حوادثی چون حمله به کوی دانشگاه (24 خردادماه) و همینطور تیراندازی مستقیم نیروهای شبه نظامی بسیج به مردم بی دفاع (25 خردادماه) جان خود را از دست داده اند. این خشونت ها پس از اعتراض شهروندان ایرانی به نتایج انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری آغاز شد و با دخالت نیروهای امنیتی و شبه نظامی وابسته به دولت به خشونت گرائید.
در ادامه فعالان حقوق بشر آذربایجانی نیز از کشته شدن دو شهروند ارومیه ای در درگیری روز دوشنبه 25 خردادماه این شهر خبر داده اند.
در آخرین مورد منابع پزشکی از بیمارستان فوق تخصصی عرفان (35 درصد این بیمارستان ويژه “آي.سي.يو”، سي.سي.يو، ان.آي.سيو و14 اتاق عمل است) واقع در غرب تهران از 15 جانباخته در این بیمارستان که مرتبط با واقعه تیراندازی به سوی مردم در 25 خردادماه است به مجموعه گزارش داده اند.
در مجموع هرچند که آمارهای دریافتی مجموعه در خصوص شهروندان جانباخته در اقصی نقاط کشور بسیار زیاد است اما به لحاظ فقدان امکان دیده بانی صحیح ناشی از فضای به شدت امنیتی و دستگیریهای گسترده تنها مقدور به تائید این آمار هستیم و تلاش مجموعه برای تکمیل نمودن مستندات و گزارش خود ادامه دارد.
Posted by خبرنامه شریف at 12:57 PM 0 comments
بیانیه کانون نویسندگان ایران درباره ی رویدادهای خونین اخیر
روزنه ی کوچکی مانند این انتخابات، که حاکمیت ناگزیر از گشودن آن بود، کافی بود تا خواستههای سرکوبشده و انباشتهی مردم از آن فوران کند و به موجی گسترده بدل شود که در روزهای گذشته شاهد آن بودهایم. ما بدون توجه به بازی قدرتی که میان نامزدها و جناحهای مختلف ساختار قدرت در جریان است، و جدا از سوداهایی که گردانندگان نمایش انتخابات در سر دارند، سرکوب مردم و به خاک و خون کشیدن جوانان آزادیخواه این سرزمین را محکوم میکنیم و بر این باوریم که تا آزادی بیقید و شرط احزاب، سندیکاها، اتحادیهها و انجمنهای آزاد و مستقل تأمین نشود، تا آزادی اندیشه و بیان بی هیچ حصر و استثنا محقق نشود، تا بساط سرکوب به طور جدی و کامل برچیده نشود، مشکل مرحلهی کنونی تاریخ جامعهی ما حل نخواهد شد.
به سرکوب و کشتار مردم پایان دهید! به ارادهی مردم گردن نهید!
کانون نویسندگان ایران
۲۶ خرداد ۱٣٨٨
Posted by خبرنامه شریف at 12:48 PM 0 comments
Tuesday, June 16, 2009
جنازه شهدای کوی را دفن کردند
قابل ذکر است که در حمله شبانه نیروهای انصار حزب الله و گارد به کوی دانشگاه تهران پنج تن از دانشجویان به شهادت رسیدند.اسامی شهدای کوی دانشگاه به شرح زیر است:
خانمها مبينا احترامي و فاطمه براتي و آقايان کسري شرفي، کامبيز شعاعي و محسن ايماني.
گفتنی است که فرهاد رهبر رئیس انتصابی دانشگاه تهران که سابقه حضور در وزارت اطلاعات حکومت را دارد مدعی شده است که کسی کشته نشده است.
Posted by خبرنامه شریف at 2:22 PM 0 comments
Sunday, June 14, 2009
آماده باش به نيروهاي نظامي براي مقابله با معترضين، کشته و زخمی شدن تعدادی از مردم
تصویر کناری: عکس صفحه اول روزنامه ایندیپندنت: ترور در تهران
خبرنامه آزادی برابری: گفته مي شود به نيروهاي زميني سپاه و ارتش براي مقابله با اعتراضات خياباني تهران آماده باش كامل داده شده است.
بنا بر آخرين اخبار، تيپ ۶۵ ارتش براي حركت به سمت خيابان هاي تهران از مقر خود خارج مي شود.
نیروهای گارد ویژه میدان ولیعصر، آزادی، شهرک اکباتان، میدان ونک، خیابان فاطمی و خیابان ولیعصر را به قرق کامل در آورده اند. تا ساعتی پیش، در درگیری مردم معترض با نیروهای گارد ویژه، تعدادی کشته و زخمی شدند.
مردم معترض در خیابان مطهری یک اتوبوس را آتش زدند. خیابان میرداماد توسط مردم بسته شده و گارد ویژه در حال کندن میله های گارد ریل وسط خیابان است. در خیابان میرداماد یک خودروی نفربر گارد ویژه توسط ککتل مولتوف به آتش کشیده شده است.
بنابر آخرین اخبار سایتهای خبری و اجتماعی منجمله فیس بوک و یوتیوب از روز گذشته فیلتر شده اند. همچنین از ساعت ۲۰ شب گذشته کلیه خطوط موبایل در تهران قطع می باشد.
Posted by خبرنامه شریف at 11:51 AM 0 comments
۱۲۵ نفر از اساتید دانشگاه شریف استعفا دادند
مسئولان دانشکده ادبيات دانشگاه تهران با خواست دانشجويان مبنی بر تعويق امتحانها موافقت کردهاند و خود به صورت ضمنی متولی اين کار شدهاند.
در دانشکده فنی دانشگاه تهران نیز هماکنون دانشجويان در حال جمعآوری امضا برای لغو امتحانات هستند.
پس از درگیری ها و تشنجات دیشب در کوی دانشگاه تهران، فضای کوی تاکنون ملتهب می باشد.
هم چنین در دانشگاه شریف ۱۲۵ نفر از اساتید ضمن محكوم كردن تقلب در آرای مردم، استعفا دادند و اعلام كردند كه تا زمان احقاق حقوق ملت از حاضر شدن در سر كلاسهای درس و برگزاری امتحانات خودداری می كنند.
دانشجویان این دانشگاه نیز به دنبال اعتراض به نتایج انتخابات و هم چنین در حمایت از استعفای اساتیدشان تجمع کرده اند که نیروهای گارد ویژه وارد دانشگاه شریف شده و به ضرب و شتم دانشجویان معترض پرداخته است.
Posted by خبرنامه شریف at 11:41 AM 0 comments
Thursday, June 11, 2009
کارگران ایران خودرو: ما تنها در انتخاباتی شرکت می کنیم که حافظ منافع ما کارگران باشد
دوستان کارگر
نه بد می خواهیم نه بدتر
فقط یک دنیای بهتر
در آستانه انتخابات ریاست جمهوری و پس از گذشت چهار سال از حاکمیت دولت نهم، آنچه نصیب ما کارگران گردیده است، رشد لجام گسیخته تورم و گرانی، گسترش فقر، بی برنامگی، خسارت های ناشی از تصمیم های شخصی عجولانه و نادرست و مهمتر از همه عدم تحقق وعده های فراوانی است که به ما کارگران داده شده است. طی چهار سال گذشته، تشکل های کارگری به ویژه تشکلهای آزاد کارگری به دلیل وظیفه ای که برای دفاع از حقوق کارگران برعهده داشند، بیشترین آسیب ها را متحمل شدند به طوری که در سایه حاکمیت دولت مدعی مهرورزی و عدالت طلبی، بسیاری از فعالان کارگران در سراسر کشور بارها مورد تهدید، تبعید، ضرب و شتم، شلاق وزندان و اخراج قرار گرفتند و با وجود ادعاهای فراوان رئیس دولت نهم که همواره به کارگر زاده بودن خود می بالیده است، به جرات می توان گفت که در هیچ دوره ای از تاریخ این سرزمین، کارو کارگراینگونه مورد تعدی، ظلم و توهین قرار نگرفته است. دوستان کارگر انتخابات دور دهم ریاست جمهوری در حالی برگزار می شود كه دولت مهرورز عدالت گستر با چپاول و حق خوری از كارگران, برده داری نوینی در قرن معاصر را دایر كرده است!
دولتی كه راه بقایش در سركوب كارگران و سایر اقشار درد كشیده جامعه است, در این دولت تنها چیزی كه به حساب نیامد حق كارگران و حقوق به یغما رفته شان بود.
وعده های پول نفت, سهام عدالت, عدالت, مهرورزی و ... نوشته هایی بود كه فقط پارچه های تبلیغاتی را زینت می داد اما در عمل, ففر, بی عدالتی, سركوب و شرمندگی برایمان به ارمغان آورد.
دهمین دوره انتخابات در حالی شروع شده است دهها نفر از کارگران در زندان بسر می برند کوچکترین صدای آزادیخواهی با شدت تمام سرکوب می شود ودولت نهم فقط نظاره گر این حوادث می باشد
ما کارگران ایراخودرو سوالات خودمان را از رسما اعلام کردیم
ولی هیچکدام از کاندیدها به آن جواب ندادند
می دانید چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟///
چون دغدغه کاندیدها خواستهای ما کارگران نیست.
برای کاندیداها حفظ وضع موجود وآزادی فقط برای سرمایه داران در جهت غارت بیشتر ما کارگران است
ما کارگران ایران خودرو
اعتقاد داریم بدون داشتن این زیر ساختها کارگران حتی به حداقل حق خود نیز دست نخواهند یافت
آزادیهای فردی واجتماعی
ما اعتقاد داریم بدون تامین آزادیهای فردی و اجتماعی بدون داشتن رسانه های ازاد بدون وجود آزادی بیان رسیدن ما کارگران به حقوق خودمان امکان ندارد
آزادی اجتماعات و آزادی اعتصاب
یکی از ابزارهای ما کارگران برای احقاق حق آزادی اجتماعات و آزادی اعتصاب است
برای همین ما خواهان لغو کلیه ی احکام صادره علیه فعالانِ کارگری و زندانیان سیاسی می باشیم
ماخواهان برداشتن فضای حراستی و امنیتی از عرصه ی فعالیت اجتماعی و ایجاد امنیتِ شغلی برای کارگران و فعالان در عرصه های صنفی ، سیاسی و حقوق بشر و ... . هستیم مااامنیت شغلی داشتن کار داشتن شغل مناسب حق هر انسان است ماخواهان امنیت شغلی هستیم به رسمیت شناختن تشکل های آزاد کارگری و حقِ برگزاری جلسات و تجمعاتِ صنفی. کارگران بدون تشکل واقعی و ازاد کارگری نمی توانند به خواسته های خود برسند.ماخواهان لغو قانون شوراهای اسلامی کاروبه رسمیت شناختن ایجاد تشکلهای کارگری می باشیم برنامه مختص تلویزیونی کارگران حق مسلم ماست
در شرایط کنونی همه در رسانه ها برنامه دارند از اشپزی گرفته تا مسابقات گونان گون
چرا ما کارگران حق استفاده از رسانه ها را نداریم مگر این رسانه ها با هزینه ما زحمتکشان اداره نمی ماخواهان اختصاص یک برنامه مستقل ازکانالهای تلویزیونی و فقط برای کارگران بانظر خود کارگران هستیم
دستمزدها
امروز ۹۰درصد کارگران زیر خط فرق زندگی می کنند با حقوق ۲۶۰ هزارتومانی با تورم ۸۰درصدی نمی شود زندگی کرد.دسمزدها باید واقعی شود.
مورد بیمه بیکاری
ما خواهان پرداخت حق بیمه بیکاری به تمام کارگران اخراجی تا پیدا کردن شغل مناسب هستیم
داشتن مسکن مناسب
ما طرح مسکن مهر را یک فریب بیش نمی دانیم ما خواهان تخصیص بخشی از منابع بانکی و دولتی جهت تأمین مسکن کارگران فاقد مسکن هستیم
در مورد اخراجها
اخراخراج هر کارگری تحت هر شرایطی باید ممنوع شود هیچ قانونی نباید اجازه داده شود تا کارگر را به بهانه ای اخراج کند
در قرارددادهای موقت
ما خواهان لغو قراردادهای موقت وانحلال شرکتهای پیمانکاری هستیم
ماخواهان استخدام تمام کارگران هستیم
همکاران گرامی
تجربه سال های گذشته ثابت نموده است که تمام انتخابات در خدمت حفظ وضع موجود ویا بهبود آن برای حاکمان سرمایه داری بوده است
دولتی که افتخار آن اجرای اصل۴۴ قانون اساسی که همان خصوصی سازی یا فقر و فلاکت بیشتر برای کارگران است می باشد دولتی که افتخار خدمت به بخش خصوصی یعنی سرمایه داران یکی از اولویهای کاریش می باشد هرگز نمی تواند به نفع ما کارگران قدمی بردارد سی سال تجربه نشان داده است این دولتها حامی سرمایه داران می باشند.
مگر دولت سازندگی نبود که قراردادهای موقت را با تمام وقاحت پایه گذاری کرد مگر دولت خاتمی نبود که تمام مبارزات کارگران را سرکوب کرد دستگیری و اخراج دههانفر از کارگران از زمان دولت موسوی تا هاشمی واز خاتمی تا احمدی نژاد هنوز یادمان نرفته است.
چهار سال پیش همین کسانیکه امروز سنگ موسوی را به سینه می زنند مگر احمدی نژادرا به سرکار نیآوردند.
وفرادا همینها خواهند گفت که ما بازهم اشتباه کردیم
دوستان کارگر
کارگران و زحمتکشان جامعه بدون داشتن تشکلهای واقعی حق انتخاب ندارند
کارگران چون شناخت ندارند در نتیجه انتخاب درستی هم نخواهند داشت.
مشکل ما کارگران انتخاب این دولت و آن دولت نیست مشکل ما کارگران سیتم سرمایه داری است
به نظر ما هر دولتی در هر انتخاباتی حتی آزادترین آن مثل فرانسه سرکار بیایند مگر در انگلیس وحزب کارگر در سرکار نیست چه گلی بر سرکارگران زده است غیر حفظ نظام سرمایه داری انگلیس
در حان کنونی انتخابات فقط در نهایت حفظ بقای نظام سرمایه داری خواهد بود کارگران به علت شرایط جامعه حق انتخاب ندارند
از آنجایی كه در دوره ها مختلف انتخابات چه ریاست جمهوری و چه سایر انتخابات, تمام طرفهای این حكومت را دیده ایم, دراین انتخابات را كه نمایشی برای مضحكه كردن مردم است برای تمام کاندیدها شرایطی را اعلام کردیم.ولی هیچکدام از کاندیدها در همه جا هیچی حرفی از خواستهای ما کارگران نکردند
براین اساس ما جمعی از کارگران ایرانخودرو ضمن درک شرایط کنونی در انتخاباتی شرکت نمی کنیم که حق انتخاب نداریم ما در انتخاباتی شرکت نمی کنیم که هیچگونه ازادی نداریم
ما در انتخاباتی شرکت نمی کنیم که هیچگونه تشکل کارگی نداریم
ما تنها در انتخاباتی شرکت خواهیم کرد که حافظ منافع ما کارگران باشد.
جمعی از کارگران ایرانخودرو
خرداد ۸۸
http://khodrokar.blogfa.com/
Labels: بیانیه
Posted by خبرنامه شریف at 5:53 AM 0 comments
Wednesday, June 10, 2009
انتخابات
تفاوتي ندارد به چه دولتي راي بدهيد يا در انتخابات شركت كنيد يا نه. آنچه اهميت دارد فهم ضرورت مبارزه از طريق الزام به تشكل يابي هاي كاملا مستقل است
تغيير واقعي در وضع موجود تنها با مقاومت ممكن است و نه انتخابات. با تشكل يابي دانشجويان، زنان، كارگران و معلمان و تغيير رويكرد هر كدام از طيفهاي موجود از حيطه محدود به خودشان به حيطه هاي ديگر همراه با تداخل و همپوشاني با طيفهاي ديگر يعني گذار از امر صنفي (كه اين واژه اساسا بمعناي صرف آن بيمعناست) به امر سياسي. از طرفي اين همپوشاني و گذار به سمت امر سياسي بايد بعنوان واقعيتي درزيست فهميده و فهمانده شود. نتيجه اينكه رهايي در الف)تشكل يابي مردمي ب)پيوند ميان طيفهاي مختلف پ)گذار به امر سياسي ت)بالا رفتن كيفيت گفتمان در سطح خرد جمعي نهفته است.
از سويي شركت نكردن در انتخابات در سطح كلان گرچه منجر به عدم مشروعيت رسمي رژيم نميشود اما تاثيرات خود را در سطوح خرد جامعه با فشاري كه در حدود اجتماعي/فرهنگي بروز ميكند نشان خواهد داد. واقعيتي كه در اين چهار سال بوضوح ديديم. از طرفي شركت كردن در انتخابات از ديد چپ سنتي بيهوده است چراكه از اين منظر تنها بايد در انتخاباتي شركت كرد كه منافع طبقه كارگر را مدنظر قرار ميدهد و چون طبقه كارگر نماينده اي ندارد و اساسا ساختار حكومت با منافع اين طبقه در تخاصم است پس بسادگي اين دسته نتيجه ميگيرتد كه نبايد در انتخابات شركت كرد.
ضمنن اين حرفها كه شركت در انتخابات خيانت است يا وجدان انساني اجازه شركت در انتخابات و راي دادن به يكي از جنايتكاران انساني را نميدهد يا زدن مهر مشروعيت به رژيم است، به همان اندازه اي چرند هستند كه موافقان شركت در انتخابات دليل خود را صرفا راي نياوردن دولت فعلي ميدانند. در موقعيت فعلي ما، شركت نكردن هم گونه اي از عدم كنش سياسي ما و راحت ترين راه براي شانه خالي كردن از فهم درست بسترهاي سياسي موجود است.
از طرفي آيا شركت در انتخابات بنفع كانديداهاي رفرميست مذهبي و نتيجتن رفرم در وضع سرشار از ريخت و پاش موجود كمكي به جهش در كيفيت موجود ميكند؟ مسلمن نه. اما آيا قابليت تغيير در كيفيت گفتمان در سطح خرد جمعي را داراست؟ تا حدودي بله. اگر به پلخانف و هگليهاي چپ او يا لنين و انتخابات ۱۹۰۶ نگاهي كنيم، شركت در انتخابات بنفع كانديداي رفرميست كمكي ست در جهت امكاني احتمالي براي بالا رفتن سطح خرد جمعي يعني بالا رفتن كميت در راستاي جهش در كيفيت.
چراكه حيطه واقعي مبارزه ميدانهاي مرتبط با انديشه/بدن هستند و اين ميدانها فقط با با چنان امكاني قابليت رشد در كميت خود را دارند تا وضعيت مناسب براي چنان جهشي در كيفيت فراهم شود. در هر صورت تفاوت بنياديني نميكند كه شركت كنيم يا نه. كه يك رفرميست مذهبي رئيس دولت باشد يا نه. آنچه اهميت دارد فهم ضرورت تشكل يابي / پيوند تشكلها / گذار به سوي امر سياسي / و تلاش براي افزايش خرد جمعي در دل مناسبات سياسي حكومت موجود، مقاومت در برابر اين ساختار قدرت و پذيرش داغ ناشي از امر واقعي در هر دولتي ست.
پس تفاوتي ندارد به چه دولتي راي بدهيد يا در انتخابات شركت كنيد يا نه. آنچه اهميت دارد فهم ضرورت مبارزه از طريق تشكل يابي هاي كاملا مستقل است: از سنديكاهاي مختلف كارگري گرفته تا اتحاديه صنفي معلمان و جنبشهاي متشكل و مستقل دانشجويي و زنان. همين مقاومت است كه سطح گفتمان و نتيجتن سطح خرد جمعي را افزايش داده و نويد دهنده تغيير و جهش در كيفيت موجود خواهد بود. چه حكومتيها بيايند چه رفرميستها، تنها چيزي كه رهايي از موقعيت پيشين را تضمين خواهد كرد الزام به تشكل يابي در جهت مبارزه در ميدان هاي واقعي نبرد يعني حيطه هاي مرتبط با قلمروهاي انديشه/بدن است.
http://kinoeye.blogfa.com/
Posted by خبرنامه شریف at 1:31 PM 0 comments
احمدی نژاد حامی محرومان نیست
این روزها در حین قدم زدن در خیابان ها و شرکت در بحث های انتخاباتی که در میادین و گذرگاه های شهر به پاست، یک نکته نظرم را به شدت به خود معطوف کرده است: "دلیل تعداد زیادی از کسانی که قصد حمایت از احمدی نژاد را در انتخابات دارند، این است که وی حامی تهیدستان است."
گفته ها و شعارهای تبلیغاتی رئیس جمهور فعلی و میمیک چهره وی درکل و مناظره های انتخاباتی اش و افشای نام چند تن از مولتی میلیاردرهای حکومتی که از خون طبقات فرودست برای خود کاخهای سعادت بنا نهاده اند و حسابهای سنگین بانکی درست کرده اند، این امر را تشدید کرده است.در نتیجه بر آن شدم تا در این مقاله توضیحی بنویسم برای دوستانی که با این دلیل میخواهند به نفع رئیس جمهور فعلی وارد عرصه انتخابات شوند.
به نظر نگارنده این اعمال احمدی نژاد را جز در بستر حرکت نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی و منازعه جناحین حکومت، نمی توان تحلیل کرد و نمیتوان آن را به امور صرفا شخصی و روانی وی و یا تبانی حکومت برای ایجاد یک شوی انتخاباتی( با تمام مزایایی که این کارناوال برای آنها دارد) فروکاست.
آنچه که مسلم میباشد این است که چون غالب مردم ایران جز طبقات کارگر و زحمتکش اند، انتخابات به عنوان پدیده ای رای محور، کاندیداها را وامیدارد که در صورت خواست پیروزی، این خیل عظیم مردمان طبقات پایین جامعه و تحت استثمار را به نفع خود وارد میدان بکنند.
در ثانی با توجه به خواست کلیت نظام جمهوری اسلامی و فارغ از جناح بندیهای درونی آن با اختلافات واقعی بین آنها، انتخابات در این نظام ایدئولوژیک و اولترا دیکتاتور و شرکت در آن همیشه از سوی هیات حاکمه این دستگاه به عنوان تبلور مردمی بودن و دمکراتیک بودن و مشروع بودنش قلمداد شده و از آن به عنوان وزنه ای در معادلات داخلی و خارجی سود میجوید. انتخاباتی که( اگر بتوان آن را تحت این نام ارزیابی کرد) از کوچکترین المانهای دموکراتیک بودن برخوردار نبوده و کاندیداهای شرکت کننده در ان و دار و دسته شان بدون هیچ اغراقی هر کدامشان از عوامل اصلی ایجاد وضعیت غیر انسانی موجود برای اقشار زحمتکش ایران هستند. آنان با سیاستها و اعمالشان باعث تثبیت یک نظام سرمایه داری بر پایه کارمزدی- سرمایه و استثمار طبقاتی در ایران بعد از انقلاب ۵۷ شدند، انقلابی که خواست قاطبه مردم شرکت کننده در ان ایجاد یک فضای زیست بهتر و تامین حداقل نیازهایشان چون خوراک و نوشاک و پوشاک و مسکن و بهداشت و آموزش و بهداشت رایگان و اشتغال و وجود فضای آزاد دموکراتیک برای تنفس سیاسی و حق ایجاد تشکلهای مستقل و برگزاری تجمعات و اعتصابات و آزادی مطلق بیان و احزاب و مطبوعات و ...بود و هیچ کدام از اینها با عملکرد همین آقایان و امثالشان برآورده نشد و اینها توانستند با سرکوب و ارعاب و ایجاد یک دستگاه عریض و طویل ایدئولوژی پرداز، صفوف انقلابی به جلو آمده توده مردم را به عقب برانند.
البته با گذشت ۳۰ سال از انقلاب ۵۷ و تکامل نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی در ارتباط با تقسیم کار جهانی و تسلط یافتن دیدگاههای نئولیبرالی برمنش اقتصادی جمهوری اسلامی، جناح بندیهای درون حکومت نیز همپای این روند، تکامل یافته که این روزها ما در فضای انتخاباتی ریاست جمهوری آن را میبینیم.
پروسه تکامل جمهوری اسلامی اکنون به سمت سازش با جامعه جهانی و در راس آن آمریکا است و همین امر نیز باعث التهاب بیش از حد این دوره شده است، چرا که به احتمال قوی برنده ی این انتخابات، کسی است که برپای میز مذاکره با آمریکا خواهد نشست و پیش برنده این مذاکره و سازش هر طیفی که باشد، قدرت اول اقتصادی- سیاسی ۲۰-۱۰ سال آتی ایران خواهد بود و منافع سرشاری را به سوی خود روانه خواهد کرد. اولویت آمریکا برای مذاکره، به عنوان کشوری امپریالیستی که سیاستهایش بر پایه منطق سودآوری تنظیم شده است، نه مدافع دموکراسی و حقوق بشر بودن طرف دیگر میز، بلکه دست بالای اقتصادی- سیاسی داشتن آن در ایران است. اقدامات احمدی نژاد در این ۴ ساله و وارد کردن ضربه اقتصادی- سیاسی به کمپین رقبای خود را در این مدت (که سمبول ان مناظره اش با موسوی بود) را باید در این بستر تحلیل کرد.
اکنون مرز بین اصلاح طلبی و اصولگرایی به هم ریخته و این سرخط ها، نه یک حرکت جنبشی برآمده از پایین، بلکه خطوط صادر شده از قسمت های فوقانی حاکمیت ایرانند. در این گیر و دار هر کدام از اینها سعی در نشان دادن خود به مثابه الگویی مردمی و با پشتوانه مردمی اند که نوک پیکان طیف احمدی نژاد، طبقات پایین دست را نشانه رفته است که در عین اینکه پیش برنده منافع خود هستند، این ضربه های به رقیب خود را می خواهند نوعی مستضعف گرایی و حامی تهیدست بودن جا بزنند، تا هم در انتخابات پیروز شوند و مسیر گفته شده در قبل را به سود خود طی کنند و هم در کل حمایتی مردمی را برای خود ایجاد کنند.
تا اینجا دلیل افشا گریها و مخالفتهای جناح احمدی نژاد بر ما معلوم گشت. حال میرویم سراغ اجرای اصل ۴۴ و توزیع سهام عدالت و.... از سوی این جناح.
با شکست خوردن ایده های جنبشی خرده بورژوایی اسلام سیاسی در ایران( که توانسته بود در انقلاب ۵۷ با سرکوب طیقه کارگر و نیروهای مترقی بر مسند قدرت تکیه دهد) و تفوق یافتن ایده های نئولیبرالی بر دیدگاههای سردمداران این نظام در عرصه های اقتصادی، موجی از خصوصی سازی به خصوص پس از سال ۶۷ ایران را در برگرفت که هنوز هم که هنوز است سرلوحه دیکته شده از سوی نهادهای بین المللی چون بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، سرمشق و فراراه تصمیم گیرندگان این نظام است و صدور حکم رهبری در خصوص اصل ۴۴ نقطه عطفی بود در این روند. چرا که تصمیم گرفته شد بر سیاست زیگزاگی حاکم براجرای این سیاستهای خصوصی سازی تا آن موقع خط کشیده شده و سیاست مستقیم به جای آن اتخاذ گردد. در متن این تصمیمات است که ما میبینیم که به موازات صدور این تصمیمات از سوی حکومت، یک موج شدید گفتمان پوپولیستی عدالت محوری و مستضعف گرایی، دقیقا برای آنکه پوششی بر آنچه قرار است اتفاق بیافتد و دارد اتفاق میافتد، از سوی والیان قدرت و رئیس جمهور، ایجاد و توسط خود و عواملشان در نهادهای گوناگون تبلیغ میشود. این موج ایدئولوژیک و کاملا فریبکارانه برای مقابله با اثرات مخربی چون تورم و گرانی و بیکاری بود که سیاستهای خصوصی سازی و آزادسازی قیمتها و برداشتن یارانه ها در معیشت مردم ایجاد میکردند و ازآنجا که در این مواقع طبقات پایین دست و زحمتکش جامعه بیش از سایر طبقات متحمل رنج و سختی شده و بار اصلی در این روند بر دوش لنها سنگینی میکند، ما میبینیم که گویی احمدی نژاد با آگاه بودن از این امر، خود، آگاهانه این اقشار میلیونی را مخاطب دروغ پردازیها و لاف زنیهای وقیحانه قرار میدهد تا این طبقات در پی دفاع و بازپس گیری حقوق انسانی خود برنیایند. در این زمینه است که سیاستهایی چون مسافرتهای استانی و دیدارهای رودررو و طرح سهام عدالت و .... معنای واقعی خود را میابند.
انچه مسلم است، باید هوشیاری ما طبقات ستمدیده و تحت استثمار باشد تا با سازماندهی جنبشهای رادیکال خود چون کارگری و دانشجویی و زنان و معلمان و ....و توانمند کردن خطوط مستقل خود، بتوانیم آینده و فضای زیستی بهتر و انسانی تری را ایجاد کنیم.
زنده باد جنبشهای اجتماعی رادیکال
Posted by خبرنامه شریف at 1:28 PM 0 comments
محسن ثقفی و علیرضا ثقفی از بازداشت شدگان روز جهانی کارگر آزاد شدند
بنابر گزارشات دریافتی آقایان محسن ثقفی و علیرضا ثقفی از بازداشت شدگان روز جهانی کارگر ساعتی پیش با قید وثیقه از اندرزگاه ۷ زندان اوین آزاد شدند.این دو فعال کارگری پس از تحمل حدود ۴۰ روز سلولهای انفرادی بند ۲۴۰ و اندرزگاه ۷ زندان اوین با قرار وثیقه ۵۰ میلیونی و تودیع آن تا زمان برگزاری دادگاه از زندان آزاد شدند.
لازم به ذکر است کماکان حدود ۳۰ تن از بازداشت شدگان همچنان در بندهای ۲۰۹، ۲۴۰ و بندهای عمومی زندان اوین نگهداری می شوند.
Posted by خبرنامه شریف at 1:28 PM 0 comments
Saturday, June 6, 2009
درخواست شورای دفاع از حق تحصیل از صدا و سیما، جهت پاسخگویی به اظهارات احمدی نژاد
جناب آقای ضرغامی
ریاست محترم سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران
با سلام و احترام
همان گونه که مستحضرید در برنامۀ مناظرۀ تلویزیونی نامزدهای محترم انتخابات ریاست جمهوری در تاریخ 13/3/88 آقای احمدی نژاد، وجود دانشجویان ستاره دار و محروم از تحصیل را در دولت خود انکار کرده اند، در حالی که بنا بر اسناد قابل ارایه طی 3 سال اخیر حداقل 56 دانشجو از ادامۀ تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد محروم شده اند. «شورای دفاع از حق تحصیل» که متشکل از همین محرومان از حق تحصیل می باشد، این ادعای آقای احمدی نژاد را در راستای فرار ایشان از پاسخ گویی نسبت به عملکرد دولت خود در عرصۀ دانشگاه و آموزش عالی قلمداد کرده و این نحوۀ برخورد را زمینه ساز ادامۀ این روند غیرقابل دفاع در صورت تجدید ریاست جمهوری ایشان می داند. شورای دفاع از حق تحصیل ضمن اعلام نگرانی عمیق خود، درخواست می نماید تا پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، جهت تنویر افکار عمومی و پاسخ دهی مناسب به ادعای کذب جناب آقای احمدی نژاد، فرصت برابر حضور در رسانۀ ملی را برای نمایندۀ این شورا فراهم آورند.
شورای دفاع از حق تحصیل
شنبه 16/3/88
Posted by خبرنامه شریف at 4:46 AM 0 comments
Friday, June 5, 2009
نامهی سرگشاده اکبر اعلمی به خامنهای:۱۲ نفری که منصوب شما هستند برای ۷۰ ميليون تصميم ميگيرند
صدای آلمان :اکبر اعلمي، نمايندهی سابق تبريز در مجلس در نامهی سرگشادهای به آيتالله خامنهاي، نسبت به عدم تاييد نامزدی خود از سوی شورای نگهبان بشدت اعتراض کرده است. اعلمی شورای نگهبان را متهم کرده که ,تنها سوگليهای قدرت, را تاييد ميکند.
عنوان نامهی اعلمی ,نامه سرگشاده يک بنده خدا، به بنده ديگر خدا، مقام محترم رهبری, است و نوشته است ,بدين سبب در مطلع نامهام شما و خود را بنده خدا خطاب کردم تا در نگارش اين نامه مشفقانه دچار لکنت زبان و لغزش قلم نگردم,.
اکبر اعلمي، دارای تحصيلات دانشگاهی در رشتههای اقتصاد و حقوق است. وی از اعضای تحريريهی روزنامهی "سلام" و سپس در دورههای ششم و هفتم مجلس، نمايندهی تبريز بود. در انتخابات مجلس هشتم نامزدی او برای نمايندگی تاييد نشد و امسال نيز شورای نگهبان صلاحيت وی برای نامزدی رياست جمهوری را رد کرد.
اعلمی در نامهی خود نوشته است ,قصد من از نگارش اين نامه نه استيضاح، که تلاش هرچند کمثمر برای استيفای حقوق مخدوش شده يک ملت و نجات جمهوريت و ارزشهای آن است,.
انقلاب برای "آزادی و جمهوريت" بود
اعلمی خطاب به آيتالله خامنهای نوشته است: ,مقام محترم رهبری واقفند، آنچه مبدأ انقلاب ما گرديد، معطوف به آزادی و جمهوريت بود تا مردم ايران در پرتو آن آگاهانه زندگی خود را رنگ و جلای اسلامی داده و از اين طريق کرامت انسانی خود را بازيابند نه آنکه بنام اسلام، آزادی و جمهوريت و کرامت خويش را به پای قرائت خاصی از دين قربانی کنند.,
اعلمی سپس به اصول ۹ و ۵۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی اشاره ميکند که مطابق مفاد آنها ,هيچکس مطلقا نميتواند آزاديهای مشروع و مصرّح در قانون اساسی و حق حاکميت ملت بر سرنوشت خود را از انسان سلب کرده و يا در خدمت منافع فرد يا گروهی خاص قرار دهد.,
به گفتهی نمايندهی سابق تبريز، ,عملی شدن اصول مذکور و تحقق جمهوريت و بويژه مفاد آمرانه و راهبردی دو اصل ۶ و ۵۶ قانون مزبور، در گرو تن دادن به لوازم و مقدمات جمهوريت و ارزشهای پذيرفته شده دموکراسی در قانون اساسی است,.
اعلمی سپس در نامهی خود سخنان آيتالله خمينی در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ را آورده که به اعتقاد وی ,بيانگر احترام به اوج آزادی ارادهی يک ملت در تعيين سرنوشت خود و تغييرات دلخواهش ميباشد,.
آيتالله خمينی در نخستين روز ورود به کشور در بهشت زهرا گفت: ,... فرض ميکنيم که اين سلطنت پهلوي، اول که تاسيس شد به اختيار مردم بود...، چه حقی داشتند ملت در آن زمان، سرنوشت ما را در اين زمان معين کنند...، مگر پدرهای ما ولی ما هستند؟ مگر آن اشخاصی که در صد سال پيش از اين، هشتاد سال پيش از اين بودند، ميتوانند سرنوشت يک ملتی را که بعدها وجود پيدا کنند، آنها تعيين بکنند؟... اين ملتی که سرنوشت خودش با خودش بايد باشد، در اين زمان ميگويد که ما نميخواهيم اين سلطان را...,
۱۲ نفر برای ۷۰ ميليون تصميم ميگيرند
اعلمی در نامهی خود ميافزايد: ,بدون شک تغيير وضع موجود با هدف دستيابی به وضعيت مطلوب و دلخواه مردم، در بدو امر مستلزم اين است که در يک انتخابات و يا همهپرسی امکان مستولی شدن اراده جمعی ملت ايران بر اراده قدرت قاهره و فائقهای که بر کشور حکومت ميکند مهيا شود و ملت ايران عملا بتوانند تغييرات و اصلاحات دلخواه خود را کم و بيش به منصه ظهور برسانند، اين وضعيت زمانی رخ خواهد داد که مردم بجای ناگزير شدن به انتخاب کاملا محدود و معطوف به سوگليهای حکومتی و عناصر دستچين شده موجود در سبد کوچک حاکميت، آزادانه قادر به استفاده از حق انتخاب کردن و حق انتخاب شدن در يک انتخابات کاملا آزاد و مدنی... باشند.,
اکبر اعلمی سپس مينويسد، ,مسئوليت اداره کشور و اعمال حق حاکميت مردم بر سرنوشتشان, از طريق قوای مجريه و مقننه و خبرگان رهبری امکانپذير است که بايد ,منتخب مردم, باشد. ليکن به گفتهی اعلمي، انتخاب و گزينش اعضای اين سه قوه و نهاد، به اراده و خواست يک شورای ۱۲ عضوی (شورای نگهبان) صورت ميگيرد که بطور مستقيم و غيرمستقيم منصوب آيتالله خامنهای هستند.
اعلمی از آقای خامنهای ميپرسد: ,غالب شدن تصميم اين اقليت بر اراده و تصميم هفتاد ميليون نفر ملت ايران چه نسبتی با آزادي، جمهوريت، حق حاکميت مردم بر سرنوشت خود و ادارهی کشور به اتکای آرای عمومی به شرح مذکور در اصول بيان شده دارد!؟,
نمايندهی سابق مردم تبريز در ادامهی نامهی خود به آيتالله خامنهای نوشته است: ,شورای نگهبان منصوب شما به کمک ابزار ضد جمهوريت نظارت استصوابي، حتی افرادی را هم که از ۳۰ سال تجربه و سابقهی درخشان برخوردارند و واجد شرايط و صلاحيتهای مذکور در قانون خود تصويب کرده هستند، از امکان کانديداتوری برای سمتهای انتخابی محروم ميکند!... به همين دليل انتخابات رياست جمهوری در ايران نه تنها در حد استانداردهای بينالمللی نيست بلکه حتی با استانداردهای انتخاباتی کشورهايي نظير پاکستان، زيمباوه و افغانستان هم قابل مقايسه نميباشد!,
بايد به حال اين ملت گريست
اعلمی نوشته است: ,اگر واقعا سرنوشت محتوم ملت ايران اين است که همواره آزمودهها را بيازمايند و از ميان يک ملت بزرگ ۷۰ ميليون نفري، تنها سوگليهای دائمی قدرت که کارنامه درخشانی هم از خود برجای نگذاشتهاند، استحقاق نامزدی رياست جمهوری را دارا شوند بايد به حال اين ملت گريست!,
در ادامهی نامهی اعلمی آمده است: ,جناب آقای خامنهای!... فيلتری که شورای نگهبان منصوب شما ايجاد کرده است، چنان تنگ است که حتی جانبازانی مانند دکتر رضا جلالی با ۷۰ ماه حضور در جبهه و جانبازی بالای ۷۰ درصد هم تنها بدليل زبان سرخشان قادر به ورود به خانهی ملت نميشوند و چنان گشاد است که حتی بعضی از افراد زنباره و کسانی که آشکارا متصل به مافيای ثروت و قدرت نامشروعاند براحتی از آن عبور ميکنند!,
اکبر اعلمی در پايان نامهی خود از علت رد صلاحيت خود پرسيده و نوشته است: ,مايلم بدانم که بجز ويژگيهايی نظير انقياد و اطاعت محض در برابر حضرتعالی و اتصال به دو منبع ثروت و قدرت، کانديداهای تائيد صلاحيت شده اين دوره و دورههای پيشين چه برتری و امتيازی نسبت به داوطلبانی نظير بنده داشتهاند که آنها از سوی شورای نگهبان منصوب شما واجد شرايط تشخيص داده ميشوند اما برخلاف قانون به ديگران حتی رد صلاحيت و دلايل آن هم ابلاغ نميشود!؟,
,شايد تنها جرم امثال بنده اين است که در دوران خدمت و خصوصا هشت سال نمايندگی مردم در مجلس شورای اسلامي، بجای سرسپردگی در برابر ارکان قدرت، تنها سخنگوی مردم بودهايم و سخنان فروخورده آنان را بر زبان جاری ساختهايم و فقط برای آنان گريبان چاک دادهايم و اگر اين است، يقين بدانيد تا زندهام هرگز خفت سرفرود آوردن در برابر قدرتهای زيادهخواه را بجان نخواهم خريد!,
تندترين انتقاد از آيتالله خامنهای
نامهی اکبر اعلمی يکی از تندترين انتقادها از آيتالله خامنهای از هنگام حضور وی در عاليترين جايگاه قدرت در جمهوری اسلامی از جانب يکی از همکاران نظام است.
نهادهای انتخابی در ايران اختيارات ناچيزی دارند و افرادی هم که امکان حضور در اين نهادها مييابند دستچينشده و مورد اعتماد کانون اصلی قدرتاند. با توجه به همين واقعيت است که اکبر اعلمی در نامهی خود نوشته است: ,اين پرسش برای امثال حقير مطرح ميشود که اين روند چه نسبتی با جمهوريت و آزادی و اصول مورد اشاره قانون اساسی دارد و اساسا چه تفاوتی ميان اين شيوه از اداره کشور با حکومتهايی است که به صورت ملوک الطوايفی و يا اليگارشی اداره ميشوند.,
نويسنده: مصطفی ملکان
تحريريه: کيواندخت قهاری
Posted by خبرنامه شریف at 8:35 AM 0 comments
دولتآبادی، سروش و وقت نکبتی مصائب
محمود دولتآبادی آدم شناخته شدهیی است. اهالی ادبیات ایران ممکن است با هم سر دولتآبادی دعوا داشته باشند اما حتمن یکی از رمانهای «کلیدر»، «روزگار سپری شدهی مردم سالخورده» یا «جای خالی سلوچ» را به عنوان منتخبی از ده رمان برتر تاریخ ادبیات ایران به رسمیت میشناسند.
محمود دولتآبادی آدم شناخته شدهیی است. تعداد زیادی رمان، نوول و داستان کوتاه نوشته است و من یکی معتقدم در خیلی از آنها قلماش حرف ندارد. در کتاب «رد گفت و گزار سپنج» مجموعه مقالههایش را منتشر کرده که در میان آنها برخی را باید بارها و بارها خواند. یک گفت و گوی دراز آهنگ با او هم منتشر شده است که پهلو به عالی میزند.
محمود دولتآبادی آدم شناخته شدهیی است. در چند فیلم بازی کرده است که معروفترینشان «گاو» یکی از سه فیلمی است که تاریخ سینمای ایران را تکان داد. چند فیلمنامه نوشته است. چند نمایشنامه نوشته است. در تئاتر بازی کرده است و همبازی و همبند سعید سلطانپور بوده است. از میان نوشتههایش آوسنههای بابا سبحان را مسعود کیمیایی در خاک فیلم کرده است. همین کیمیایی در «گوزنها» هم گوشهی چشمی به «تنگنا» داشته است. و این گوزنها به طرز حیرتآوری با سینما رکس آبادان و جنبش چریکی پیوند خورده است.
محمود دولتآبادی آدم شناخته شدهیی است. در ابتدای انقلاب دبیر سندیکای هنرمندان تئاتر بوده است. عضو شورای نویسندهگان و هنرمندان ایران بوده است. در دورهی سوم کانون نویسندهگان ایران فعال بوده و عضو هیات برگزاری مجمع عمومی و نیز عضو نهمین و دهمین هیات دبیران کانون بوده است.
محمود دولتآبادی آدم شناخته شدهیی است و وقتی در مورد خودش و شاملو میگوید: «ما از نسل دایناسورهاییم» یعنی هم بزرگیم و هم داریم منقرض میشویم، آدم باورش میشود. درست به همین اعتبار، آدمی که مدعی خیلی چیزها باشد و پوپر و لوتر ایرانی باشد و دائم حافظ و مولوی قرقره کند، بدون هیچ پردهپوشی اخلاقی گه میخورد که دولتآبادی را نشناسد و بنویسد: «به جستجو برآمدم که قصه چیست و محمود دولتآباد کیست» و بعد از دوستانش که لابد بعد از سالها از راهروهای اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات و سانسورخانههای اسلامی بیرون آمدهاند تا در حلقهی «کیان»، کیان نظام را حفظ کنند، بپرسد و بفهمد که «خبر آوردند خفتهای است در غاری نزدیک دولتآباد که پس از ۳۰ سال ناگهان بیخواب شده و دست و رو نشسته به پشت میز خطابه پرتاب شده و به حیا و ادب پشت کرده و صدا درشت کرده و با "سخافت و شناعت" از معلمی به نام عبدالکریم سروش سخن رانده و او را "شیخ انقلاب فرهنگی" خوانده و دروغ در دغل کرده و متکبرانه با حق جدل کرده است».
عبدالکریم سروش هم آدم شناخته شدهیی است. اول انقلابیها خوب او را به یاد میآورند که حنجرهاش را برای انقلاب فرهنگی و ایدئولوژی انقلاب که حالا اسلامی شده بود، میدراند. اول انقلابیها به خصوص آن دانشجویان و استادانی که اخراج شدند و سر از اوین در نیاوردند یا درآوردند و بر حسب اتفاق در خاورانها پنهانشان نکردند، او را خوب میشناسند.
عبدالکریم سروش آدم شناخته شدهیی است و هرچه هم که فلسفیده باشد فرقی نمیکند. یک عده آدم بیکار هنوز در این جهان پیدا میشوند که نگذارند جلادها و تصفیهچیها خودشان را «پانزدهمین فیلسوف تاثیرگذار جهان» جا بزنند. هر چقدر هم که بگوید: «اگر تصفیه کار خلافی بوده که در شورا انجام شده است، همه بودند»، باز یک عده پیدا میشوند که او را چون شناخته شده است بشناسند و بگویند آن «همهی» دیگر را هم فراموش نمیکنیم، خودت را بین جمعیت گم نکن!
پس به اعتبار همهی این خطهایی که در بالا به قول قدما «نوشته آمد»، جنس شناخته شدهگی محمود دولتآبادی و شناخته شدهگی عبدالکریم سروش با هم فرق میکند و درست اینجاست که باید به محمود دولتآبادی برگشت. اگر یقهی کسی گرفتنی باشد این محمود دولتآبادی است.
لطفن متعهد نباشید استاد!
روزگاری هنرمندان و نویسندهگان متعهد یقهی هرچه هنرمند و نویسندهی غیر متعهد بود را میگرفتند و به زور میخواستند تعهد را به طرف حقنه کنند. انقلاب که اسلامی شد، تازه بر تختنشستهگان دمار از روزگار متعهدهای «ضدانقلاب» و غیرمتعهدهای «فاسد و غربزده» با هم درآوردند. بعد بین متعهدها و غیرمتعهدها آتشبس اعلام شد. یک بازار مکارهیی هم ساختند که هر از چندی یک بار کسی برود آرمانش را یا هنرش را بفروشد و قدر ببیند و بر صدر بنشیند.
این آتشبس ادامه پیدا کرد. نه که بحث وظیفهی اجتماعی هنر و ادبیات تمام شده باشد اما همه فهمیدیم که به زور نمیشود کسی را متعهد کرد و هر اثر غیرمتعهدی را هم نباید روانهی چالهی مستراح کرد. حتا کم کم فهمیدیم میان آثار متعهد هم خیلیها هستند که باید انداختشان دور. حالا اگر کسی هم پیدا شود و بخواهد یقهی غیرمتعهدها را بگیرد دیگر کسی برایش تره هم خورد نمیکند.
محمود دولتآبادی در این میان از آنهایی است که اصرار دارد متعهد باقی بماند و چه چیزی خجستهتر از این در زمانهی بی همه چیز بی مبالاتی. شکی نیست که دولتآبادی متعهد است. شکی نیست که وجدان دولتآبادی از در خانه ماندن معذب میشود. شکی نیست که دولتآبادی حرف دایناسور همنسلش، بامداد شاعر را قبول دارد که میگفت: «رسالت تاریخی روشنفکران پناه امن جستن را تجویز نمیکند». با این وجود مشکل از همین نقطه آغاز میشود. از تعهد محمود دولتآبادی در روزگار انقراض متعهدها.
وقتی «میشود» متعهد باش
محمود دولتآبادی متعهد است. او در هشت سال دولت خاتمی تا جایی که میتوانست از خاتمی و طرفدارانش دفاع کرد، در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس و شوراها و حتا کنفرانس برلین. مانند خیلی از ما که این کار را میکردیم و هنوز هم میتوانیم از کارهایی که آن زمان کردیم دفاع کنیم. بعضی وقتها هم زیادی دفاع کرد مانند نامهی سرگشادهیی که برای خاتمی نوشت و همین کنفرانس برلین. بعد از محمد معین حمایت کرد. بعد که نشد از ترس «فاشیسم» از علیاکبر هاشمی رفسنجانی حمایت کرد. حالا هم دارد از میر حسین موسوی حمایت میکند.
محمود دولتآبادی تنها نیست. صفحههای روزنامههای موسمیِ این روزها پُرند از هنرمندان و نویسندهگانی که مانند محمود دولتآبادی نتوانستهاند در برابر وجدان معذبشان سکوت کنند و این روزها دارند تند و تند از میر حسین موسوی و مهدی کروبی حمایت میکنند. آنها هنرمندان و نویسندهگانیاند که هر چند سال یک بار برای حضور در نمایش انتخابات به میدان میآیند تا هم متعهد باشند و هم متعهد نباشند.
هنوز آنقدر خارجنشین نشدهام که گمان کنم هر کسی رای بدهد یا برای یکی از گزینههای انتخاباتی حکومت تبلیغ کند، خائن است یا گمان کنم که هر کسی در ایران نفس میکشد و اثرش، مثله شده و پاره پاره، از زیر ساتور ارشاد اسلامی رد میشود، حتمن باید به جایی وابسته باشد. اما یک پرسش جانم را آزار میدهد. بسیاری از هنرمندان و نویسندهگانی که این روزها به میدان آمدهاند به اینترنت دسترسی دارند. بسیاری از آنها سایت و وبلاگ و فیس بوک و اورکات دارند. لااقل میتوان فکر کرد وقتشان را در اتاقهای چت و سایتهای پورنو نمیگذرانند (آنگونه که اکثریت کاربران اینترنت در ایران در چنین فضاهایی جولان میدهند) یا حداقل همهی وقتشان را در چنین فضاهایی نمیگذرانند. پس لابد باید خبر داشته باشند که در ایران حوادث دیگری هم غیر از انتخابات رخ میدهد.
احتمالن خبر دارند که کارگرانی اعتصاب میکنند و بازداشت میشوند و تشکلهایی کارگری وجود دارند. احتمالن خبر دارند که کمپین یک میلیون امضایی وجود دارد که اعضایش به شکلی مداوم بازداشت میشوند اما هنوز به مبارزهاش ادامه میدهد. احتمالن خبر دارند که دهها دانشجو در ماههای اخیر به زندان رفتهاند و احتمالن خبر دارند که دانشگاه هرگز سکوت پادگانی را نپذیرفته است. احتمالن از مبارزات معلمان و اقوام غیر فارس خبر دارند. آیا در جای دیگری غیر از ستادهای انتخاباتی نمیتوان و نباید متعهد بود؟
ماجرا همه این است. ستادهای انتخاباتی همان محلی است که هم میتوان متعهد بود و هم نبود. میتوان خواهان تغییر همه چیز شد اما تنها تا آنجایی که به واقع هیچ چیز تغییر نکند. تا آنجایی که راحت «آرامسایشگاه» در هم نریزد. میتوان تا آنجایی از پناه امن بیرون آمد که میگذارند و میشود. تا آنجایی که گزندی در کار نیست.
روایت تلخی ولی در کار است. لیلا حاتمی، یکی از ستایشبرانگیزترین هنرپیشههای چند سال اخیر سینما برای آمدن خاتمی گریه میکند. محمود دولتآبادی، بزرگترین رماننویس زندهی نسل قبل در مراسم میر حسین موسوی سخنرانی میکند. بابک احمدی که کتاب عظیمی هم در نقد مارکس دارد، زیر سایهی کروبی مینشیند. و همهی ما و آنها فراموش میکنیم تنها چهار سال پیش همین هنرمندان و نویسندهگان و حتا بیشتر از اینان به صحنه آمدند تا هاشمی رفسنجانی را بر تخت بنشانند و محمود احمدینژاد از صندوق برآمد.
بازی در حال تکرار است. کار به دستان حکومتی آزمودهاند چگونه مردم را وارد نمایش کنند. صدا و سیما برای موسوی محدود میشود. شایعه پشت شایعه تا مردم باور کنند که موسوی آمده تا «پرده و پر بگشاید». شایعه میآید که مقام رهبری دلش با احمدینژاد است و هیچ کس از خودش نمیپرسد اگر آن خبری که آمد و روایت کرد موسوی پس از گرفتن تضمینهایی از خامنهیی به میدان آمده است، درست بود، چرا این مقام معظم رهبری از همان اول این تضمینها را داد؟ چرا کاری نکرد که موسوی اصلن نیاید که حالا مجبور شود به ایما و اشاره برساند که دلش با کیست؟ و هیچکس به یاد نمیآورد همانهایی که سالهاست در شرق و هممیهن و شهروند امروز در مضرات حضور سیاسی هنرمندان و نویسندهگان مینویسند این روزها دم به دم دنبال امضا و گفت و گو و یادداشت حمایتی میگردند.
این صحنهی نمایش است. یک تئاتر زندهی واقعی که نویسندهگان و هنرمندان را برای آرایش آن نیاز دارند. اما تنها برای آرایش آن چرا که مردم را با چیز دیگری وارد نمایش کردهاند. مردم را با زندگی واقعی میتوان به صحنه کشید. زندگی واقعی یعنی درست آنجایی که هنرمندان و نویسندهگان سالهاست در آن غایبند. آنها تنها فریفتهی سیمای خود شدهاند، هرچند همین چهار سال پیش این لعاب دروغین فرو ریخته باشد. اینجاست که به تلخی باید نوشت: آنها تنها مترسکند. مترسکهایی که حتا کلاغهای جالیز هم جدیشان نمیگیرند.
Labels: مقاله
Posted by خبرنامه شریف at 5:20 AM 0 comments
تجمع دانشجویان محروم از تحصیل در برابر وزارت علوم
در پی اظهارنظر، رئیس جمهوری ایران مبنی بر عدم وجود دانشجوی ستاره دار در دولت وی و کتمان حقیقت وجود " دانشجویان محروم از تحصیل"، جمعی از دانشجویان محروم از تحصیل که در سال های گذشته، تحت عناوین مختلف از ادامه تحصیل بازمانده اند، تصمیم دارند، تا راس ساعت 10 صبح فردا، با تجمع در برابر وزارت علوم، ضمن اعتراض نسبت به سخنان رئیس جمهور، واقعیت وجود داشتنشان را اثبات نمایند
قرار است این دانشجویان با حضوری آرام در برابر وزارت علوم، توجه سایر نامزدهای ریاست جمهوری را نیز نسبت به وضعیتشان جلب نمایند
این دانشجویان، شامل دانشجویان ستاره دار، دانشجویان تعلیقی، و دانشجویانی هستند که به سبب قرار داشتن در اقلیت های مذهبی از ادامه تحصیل محروم شده اند
در میان هیاهوی انتخابات در ایران، ما همچنان از حق تحصیل محرومیم
مکان
تهران -شهرک قدس ( شهرک غرب ) - میدان صنعت – بلوار انقلاب(خوردين) خیابان هرمزان – نبش خیابان پیروزان جنوبی
زمان: ساعت 10 صبح
Labels: خبری
Posted by خبرنامه شریف at 5:17 AM 0 comments
Thursday, June 4, 2009
نامه سرگشاده پدر محمد پورعبدالله به آیت الله شاهرودی
پدر محمد پورعبدالله، که فرزندش هم اکنون بیش از ۱۰۰ روز است در زندان به سر می برد، در نامه ای سرگشاده به آیت الله شاهرودی، خواهان رعایت حقوق قانونی فرزندش شده است
متن این نامه به شرح زیر است:
حضرت آیت الله شاهرودی
ریاست محترم قوه قضائیه
با سلام
احتراما به استحضار می رساند، پیرو دو نامه که پیش از این برای شما ایمیل کردم، هیچ گونه پاسخی دریافت ننمودم و حتی به دفتر حضرت عالی مراجعه کردم ولی اعلام نمودند مادامی که حکمی صادر نشود هیچ ملاقاتی را نمی پذیرید.
از آن تاریخ حدود سه ماه می گذرد. به هر دری که زدم فرجی حاصل نشد. همسرم که یک بازنشسته فرهنگی است سرگردان پشت درهای بسته مانده و پسرم همچنان در زندان است. به طوری که حدود ۴۰ روز از مدت بازداشت وی در سلول انفرادی و بقیه در زندان قزل حصار گذشته است. بی شک لازم به اشاره نیست که نگهداری متهم در سلول انفرادی بر طبق ابتدایی ترین موازین حقوق بشری، از اصلی ترین مصادیق شکنجه است.
اخیرا در جراید داخلی مطلبی از شما درج شده " زندان جای انتقام جویی، شکنجه گیری و اعتراف گیری نیست." (روزنامه اعتماد شماره ۱۹۶۲) پس چگونه فرزندم را که یک دانشجو است، ۴۰ روز در سلول انفرادی نگه می دارند؟ اطمینان دارم اطلاع دارید که در انفرادی چگونه از افراد پذیرایی می کنند و اعتراف می گیرند!
در دیگر سخنرانی فرمودید:" اگر فردی زندانی می گردد خانواده او شدیدا تحت فشار روحی است و باید رعایت حال خانواده ها بشود."
پس چگونه است که با گذشت بیش از یک ماه از اتمام بازجویی فرزندم، به خاطر اینکه زیر برگ اتهامات را امضا نکرده، قرار بازداشت موقت او را تمدیده کرده و وی را به زندان قزلحصار می برند و شعبه دو بازپرسی با توجه به آخرین دفاع به عمل آمده و دستور آقای ماندگاری معاون دادستان، از قبول وثیقه خودداری نموده و پرونده را به دادگاه ارسال می نماید. این اقدام صرفا جهت طولانی کردن بازداشت موقت و شکنجه روحی متهم و خانواده اوست.
با توجه به مراتب فوق و گذشت بیش از ۱۰۰ روز از بازداشت وی، عدم قبول وثیقه و نگهداری یک دانشجو در زندان مواد مخدر، آیا انتقام جویی و شکنجه نیست؟
آیا اینگونه رفتار غیرقانونی با بیانات حضرتعالی و سیاست قوه قضائیه تناقضی ندارد؟
از شما خواهشمندم دستور فرمایید با بررسی پرونده فرزندم ترتیبی اتخاذ شود تا نسبت به آزادی او اقدام گردد.
لطف الله پورعبدالله- پدر دانشجوی زندانی محمد پورعبدالله
Posted by خبرنامه شریف at 3:51 PM 0 comments
درگیری انتخاباتی در خیابان
خبرنامه آزادی برابری: خیابان ولیعصر تهران دیشب صحنهی درگیری تبلیغاتی گروههای حامی احمدینژاد و میرحسین موسوی بود.
پس از پایان مناظرهی تلویزیونی جنجالی بین محمود احمدینژاد و میرحسین موسوی، طرفداران این دو گروه از خانههایشان و ستادهای انتخاباتی این دو به خیابان ریختند.
به گزارش آزادی برابری، خیابان ولیعصر از میدان تا حوالی پل پارکوی شاهد تجمع طرفداران این دو گروه و در بعضی موارد درگیری بین دو گروه بود. طرفداران احمدینژاد با شعارهایی از قبیل «آزادی اندیشه با شال سبز نمیشه»، «هاشمی هاشمی، فکر نکنی ما زنیم، تو دهنت میزنیم!!!»، «سبز شده رنگ ریا، مهدی بیا! مهدی بیا!»، «رئیسجمهور چیز نمیخوایم نمیخوایم» و ... رو در روی طرفداران موسوی با شالهای سبز و شعارهای «عامل تبعیض و فساد، محمود احمدینژاد» ،«دکتر فوق دیپلم نمیخوایم نمیخوایم» و «مرگ بر دیکتاتور» ایستاده بودند.
مناظرهی احمدینژاد و موسوی دیشب در صداوسیما درحالی پخش میشد که طرفداران انتخابات و حامیان تحریم انتخابات بهشدت منتظر این برنامهی تلویزیونی بودند. در این مناظرهی جنجالی، میرحسین شدیداً احمدینژاد وسیاستهای دولت نهم را مورد انتقاد قرار داده و محمود احمدینژاد با حمله به میرحسین، رفسنجانی و خاتمی، سعی داشت فرزندان هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری را به عنوان چند تن از فاسدین اقتصادی معرفی کرده و بدین ترتیب، قولش را به حامیانش عملی سازد.
درگیری بین حامیان دو طرف دیشب تا به جایی رسید که خیابان ولیعصر تا دم صبح بسته بود و در قسمتهایی از خیابان، برای پراکندن جمعیت، اسپری فلفل و گاز اشکآور زده شد.
احمدینژاد در مناظره با بیان این که مسألهی دانشجویان ستارهدار، معضلات اقتصادی و مشکلات سیاست خارجی مربوط به چهار سال اخیر نبوده و به سالهای ریاست جمهوری اصلاحطلبان بازمیگردد، موسوی را نوک پیکان انتقاداتش قرار میداد. موسوی نیز با بیان اینکه احمدینژاد بیقانونی، دزدی و فساد اقتصادی را در دولت نهادینه کرده است، وی را مورد حمله قرار داد.
به گزارش آزادی برابری، این تجمعات محدود به خیابان ولیعصر نبوده و در خوابگاههای دانشگاه تهران، شریف و گوشههای دیگری از شهر نیز تجمعات پراکندهی حامیان انتخابات مشاهده میشد.
Posted by خبرنامه شریف at 3:50 PM 0 comments
اعتراض خودجوش دانشجويان ساكن كوِی دانشگاه تهران به اظهارات احمدی نژاد
خبرنامه اميركبير: پس از پايان مناظره ميرحسين موسوي و محمود احمدي نژاد، شب گذشته دانشجويان خشمگين ساكن كوي دانشگاه تهران، در خيابان اميرآباد شمالي در محوطه خوابگاه تجمع كرده و با سردادن شعارهائي به عملكرد دولت نهم و شخص محمود احمدي نژاد طي چهارسال گذشته و نيز اظهارات كذب وي در مناظره با ميرحسين موسوي اعتراض كردند.
محمد احمدي نژاد در اظهارات شب گذشته خود در مورد مسئله دانشجويان ستاره دار با فرافكني تلاش نمود چنين مسئله را به دولت هاي قبل و بويژه دوران مسئوليت دكتر معين نسبت دهد.
Labels: خبری
Posted by خبرنامه شریف at 3:46 PM 0 comments
شعبان جعفری ها در خیابان
بسیاری از هواداران میرحسین گرچه ده ها تفسیر خواهند نوشت که او مناظره را برده است اما هدف گیری احمدی نژاد به سوی خاندان هاشمی و ناطق تاثیر خودش را داشت؛ «دزدگیر ۸۸، قاتل کوسه و غول کش» تنها دسته ای از القابی بود که برای محمود احمدی نژاد ساخته اند. امشب آن ها میدان ولیعصر تهران را به قرق درآورده بودند و فریاد می زدند؛ «اکبرشاه حیا کن، ممکلت رو رها کن / هاشمی چیزتو بردار برو / توپ تانک هاشمی، دیگر اثر ندارد» و نفرت دیرپا از خاندان رفسنجانی در سپهر همگانی مددیار آن ها نیز بود. گرچه هسته ی بنیادین تجمع های پشتیبانی از احمدی نژاد را دسته ای موتورسوار جیره خوار تشکیل داده بودند اما به میزان قابل توجهی نیز جوانانی را می دیدید که هیچ قرابت پوششی با این دسته ی مزدور را نداشتند و به احمدی نژادی ها پیوسته بودند. در برابر گروه های کوچکی از هواداران میرحسین موسوی نیز به خیابان آمدند تا صدای «یاحسین میرحسین / نصرمن الله و فتح القریب، وای بر این دولت مردم فریب/ دولت سیب زمینی نمی خوایم، نمی خوایم» در گوشه هایی از میدان ولیعصر تهران شنیده شود. در کنار آن ها میزان قابل توجهی از اتوموبیل ها نیز با پوستر میرحسین در میان هواداران احمدی نژاد راه می گشودند و شگفتا برخی از کسانی دستبند سبز به دست داشتند که چادر به سر و این می تواند نشان دهد که دست کم بخشی از سازمان های رای سنتی در ایران در رقابت ریاست جمهوری آتی بر هم خورده و دچار دگرگونی هایی شده است.
جدال هواداران میرحسین موسوی با محمود احمدی نژاد در گوشه و کنار اوج می گرفت و فرو می کاست اما جو غالب در میدان ولیعصر تهران با دسته ای بود که پرچم «حزب الله لبنان» را می چرخانیدند، الله اکبر می گفتند و به تمامی پرخاش جو و متهاجم بودند و این درست ترین شکل پیروی از الگویی است که محمود احمدی نژاد آن را بنیان نهاده است. شعبان جعفری ها امشب به خیابان بازگشته بودند تا نمایش قدرت دهند و البته این بار چماق ها را پنهان ساخته بودند اما بازگشت آن ها به خیابان های می تواند یک زنگ هشدار بلند باشد که این جریان زنده و پویاست و به آسانی قدرت را وا نمی گذارد، آن ها برای ماندن چماق هم خواهند کشید.
با این وجود هنوز این دو شب دیگر مناظره است که روشن می کند محمود احمدی نژاد و دار و دسته ی شعبان بی مخ ها تا کجا می توانند پیش روند و مردم ایران تا چه میزان دیگر تاب تحمل وقاحت و دریدگی را دارند. پاسخ این دو پرسش، نتیجه ی نهایی رقابت ریاست جمهوری خواهد بود.
ساسان آقایی
Labels: خبری- تحلیلی
Posted by خبرنامه شریف at 3:43 PM 0 comments