Thursday, April 30, 2009

خطاب به میر حسین و دیگر کاندیداهای نظام!

نامه ی سرگشاده ی کمیته ی همبستگی کارگران لوله سازی اهواز

خطاب به میر حسین و دیگر کاندیداهای نظام!

این نامه خطاب به شما و هر کاندیدای دیگری که پایش را به اینجا بگذارد نوشته شده است.نه به معنای حمایت از شما است و نه حتی تخریب شما،چرا که ما بازیچه ی هیچ جناح و دسته ای نیستیم.این یکی را حتما می دانید انشاء الله که اینجا خوزستان است و عمده ی ثروت این کشور از این منطقه تامین می شود ولی اگر محافظانِ کار کشته و طرفداران بادمجان دورِ قاب چینتان اجازه دادند،نگاهی هم به سطح شهر و به خصوص به حاشیه ی شهر بیندازید . شهر اهواز تقریبا 60 درصد حاشیه نشینی دارد ! تعجب نکنید و البته خیالتان راحت که درباره ی دیگر شهرهای فقر زده ی خوزستان سخنی به میان نمی آوریم . اکثر کارگران اخراجی لوله سازی اهواز هم در همین قسمت های حاشیه نشین اهواز زندگی می کنند و تنها مدت کمی بود که بسیاری از آنان که جوان بودند و امیدوار ، دست به تشکیل خانواده زدند و حالا هم اکثرا یک یا دو بچه ی کوچک دارند . آقای میرحسین شما در دوران جنگ با تنظیم خانواده مشکل داشتید و همه را به داشتن فرزندان بیشتر تشویق می کردید ولی حالا چه کسی باید جواب شکم گرسنه ی بچه های کارگران اخراج شده ی لوله سازی را بدهد ؟ لطفا نمی خواهد عذرخواهی کنید و حالا همه را به تنظیم خانواده دعوت کنید!! بهتر است فکری به حال بیکاری فزاینده ای کنید که به لطف تعدیل ساختاری و سیاستهای خصوصی سازی و تفسیر سرمایه دارانه ی اصل 44 ، نفس کارگران را بریده است . درست است که بعد از اتمام جنگ با وام هایی که از بانک جهانی و صندوق بین المللی پول گرفتید امنیت بین المللی نظام اسلامی را افزایش دادید اما با تضمینی که به پیروی از سیاستهای اقتصادی بانک جهانی داده اید و تعدیل ساختاری و خصوصی سازی دنباله ی آن بود ، امنیت زندگی کارگران را سلب کردید . در پرتو این سیاست ها نیروی کار دیگر امنیت ندارد . قراردادهای موقت زندگی کارگران را با دلهره و هراس از بیکاری سرشار کرده است . گویا برای سودآوری بیشتر ترجیح داده شده است که به نیروی کار فشار بیاید ! سوال ما این است که چرا نباید منابع کشور تحت یک برنامه ی توسعه ی همه جانبه مورد استفاده قرار گیرد ؟ چرا نباید ساز و کار فروش نفت مشخص باشد و میزان در آمدی که از فروش نفت و گاز حاصل می شود مشخص باشد و چرا هنوز معلوم نیست بخشی از پول فروش نفت به کجا می رود؟ چرا با توطئه و کارشکنی کارخانه ها به ورشکستگی کشانده می شوند تا به راحتی به پیمانکاران داخلی و خارجی فروخته شوند؟ مگر نئولیبرالیزم و سیاست های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول امتحانشان را در کشور های آمریکای لاتین (آرژانتین،شیلی،بولیوی و...)پس ندادند و آن کشورها را دچار ورشکستگی نکردند،پس چرا این سیاست ها در کشور ما به شدت پیگیری می شوند؟ چرا هر روز خدمات پزشکی محدودتر می شوند و بیمارستان ها بیشتر به بانک شبیه هستند تا مرکز درمان انسان ها؟!! طبق قانون اساسی آموزش و پرورش رایگان است ولی حتما اطلاع دارید که چگونه مدارس دولتی از ارائه ی خدمات آموزشی شانه خالی می کنند و هزینه ی تحصیل را به دوش والدین(بخوانید:کارگران و زحمت کشان جامعه) انداخته اند.نگویید معلمان کم کاری می کنند،مگر آنان چقدر حقوق می گیرند؟ چرا آموزش و پرورش معلم قراردادی (حق التدریس)به کار می گیرد؟مگر آموزش و پرورش یک کشور هم شامل سود آوریِ کاسب کارانه و سرمایه دارانه می شود؟ بهتر است گزارش هایی که از اُفت تحصیلی سالانه ی دانش آموزان ارائه می شود را بخوانید تا ببینید چگونه در پرتوی تفسیر سرمایه دارانه از اصل 44 قانون اساسی ،سرنوشت کودکان و نوجوانان برای سود آوری بیشتر تباه می شود.

اگر جمهوری اسلامی مقاوله نامه های 87 و98 سازمان جهانی کار را پذیرفته است چرا باید جلوی تشکیل سندیکاهای مستقل کارگری گرفته شود و فعالان کارگری و سندیکایی سرکوب شوند؟ اگر کارگران می توانستند تشکل های مستقل خود را تاسیس کنند و بر روند تولید نظارت می کردند آیا به راحتی واحدهای صنعتی به ورشکستگی می افتادند؟ شرکت نیشکر هفت تپه با سوء مدیریت و عدم برنامه ریزی صحیح دچار ورشکستگی شده است و لوله سازی اهواز هم به همین ترتیب در آستانه ی نابودیست.

نمی خواهیم تعداد سئوالاتمان را بالا ببریم ،چرا که می دانیم جوابی در خور نمی شنویم.تجربه ی ما در این سال ها نشان داده است که مسئولان کشور نسبت به عملکردشان پاسخگو نیستند.

ولی ما این نامه را به قصد پاسخگوییِ شما و یا هر کاندیدای دیگری ننوشته ایم،چون ما پاسخ خود را گرفته ایم،ما همگی در دولت عدالت محور اخراج شده ایم!! اما ما هم به اینگونه پاسخگویی واکنش خودمان را نشان می دهیم.

فی الجمله اعتماد مکن بر ثبات دهر

که این کارخانه ایست که تغییر می کنند

0 comments: