Thursday, April 30, 2009

خطاب به میر حسین و دیگر کاندیداهای نظام!

نامه ی سرگشاده ی کمیته ی همبستگی کارگران لوله سازی اهواز

خطاب به میر حسین و دیگر کاندیداهای نظام!

این نامه خطاب به شما و هر کاندیدای دیگری که پایش را به اینجا بگذارد نوشته شده است.نه به معنای حمایت از شما است و نه حتی تخریب شما،چرا که ما بازیچه ی هیچ جناح و دسته ای نیستیم.این یکی را حتما می دانید انشاء الله که اینجا خوزستان است و عمده ی ثروت این کشور از این منطقه تامین می شود ولی اگر محافظانِ کار کشته و طرفداران بادمجان دورِ قاب چینتان اجازه دادند،نگاهی هم به سطح شهر و به خصوص به حاشیه ی شهر بیندازید . شهر اهواز تقریبا 60 درصد حاشیه نشینی دارد ! تعجب نکنید و البته خیالتان راحت که درباره ی دیگر شهرهای فقر زده ی خوزستان سخنی به میان نمی آوریم . اکثر کارگران اخراجی لوله سازی اهواز هم در همین قسمت های حاشیه نشین اهواز زندگی می کنند و تنها مدت کمی بود که بسیاری از آنان که جوان بودند و امیدوار ، دست به تشکیل خانواده زدند و حالا هم اکثرا یک یا دو بچه ی کوچک دارند . آقای میرحسین شما در دوران جنگ با تنظیم خانواده مشکل داشتید و همه را به داشتن فرزندان بیشتر تشویق می کردید ولی حالا چه کسی باید جواب شکم گرسنه ی بچه های کارگران اخراج شده ی لوله سازی را بدهد ؟ لطفا نمی خواهد عذرخواهی کنید و حالا همه را به تنظیم خانواده دعوت کنید!! بهتر است فکری به حال بیکاری فزاینده ای کنید که به لطف تعدیل ساختاری و سیاستهای خصوصی سازی و تفسیر سرمایه دارانه ی اصل 44 ، نفس کارگران را بریده است . درست است که بعد از اتمام جنگ با وام هایی که از بانک جهانی و صندوق بین المللی پول گرفتید امنیت بین المللی نظام اسلامی را افزایش دادید اما با تضمینی که به پیروی از سیاستهای اقتصادی بانک جهانی داده اید و تعدیل ساختاری و خصوصی سازی دنباله ی آن بود ، امنیت زندگی کارگران را سلب کردید . در پرتو این سیاست ها نیروی کار دیگر امنیت ندارد . قراردادهای موقت زندگی کارگران را با دلهره و هراس از بیکاری سرشار کرده است . گویا برای سودآوری بیشتر ترجیح داده شده است که به نیروی کار فشار بیاید ! سوال ما این است که چرا نباید منابع کشور تحت یک برنامه ی توسعه ی همه جانبه مورد استفاده قرار گیرد ؟ چرا نباید ساز و کار فروش نفت مشخص باشد و میزان در آمدی که از فروش نفت و گاز حاصل می شود مشخص باشد و چرا هنوز معلوم نیست بخشی از پول فروش نفت به کجا می رود؟ چرا با توطئه و کارشکنی کارخانه ها به ورشکستگی کشانده می شوند تا به راحتی به پیمانکاران داخلی و خارجی فروخته شوند؟ مگر نئولیبرالیزم و سیاست های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول امتحانشان را در کشور های آمریکای لاتین (آرژانتین،شیلی،بولیوی و...)پس ندادند و آن کشورها را دچار ورشکستگی نکردند،پس چرا این سیاست ها در کشور ما به شدت پیگیری می شوند؟ چرا هر روز خدمات پزشکی محدودتر می شوند و بیمارستان ها بیشتر به بانک شبیه هستند تا مرکز درمان انسان ها؟!! طبق قانون اساسی آموزش و پرورش رایگان است ولی حتما اطلاع دارید که چگونه مدارس دولتی از ارائه ی خدمات آموزشی شانه خالی می کنند و هزینه ی تحصیل را به دوش والدین(بخوانید:کارگران و زحمت کشان جامعه) انداخته اند.نگویید معلمان کم کاری می کنند،مگر آنان چقدر حقوق می گیرند؟ چرا آموزش و پرورش معلم قراردادی (حق التدریس)به کار می گیرد؟مگر آموزش و پرورش یک کشور هم شامل سود آوریِ کاسب کارانه و سرمایه دارانه می شود؟ بهتر است گزارش هایی که از اُفت تحصیلی سالانه ی دانش آموزان ارائه می شود را بخوانید تا ببینید چگونه در پرتوی تفسیر سرمایه دارانه از اصل 44 قانون اساسی ،سرنوشت کودکان و نوجوانان برای سود آوری بیشتر تباه می شود.

اگر جمهوری اسلامی مقاوله نامه های 87 و98 سازمان جهانی کار را پذیرفته است چرا باید جلوی تشکیل سندیکاهای مستقل کارگری گرفته شود و فعالان کارگری و سندیکایی سرکوب شوند؟ اگر کارگران می توانستند تشکل های مستقل خود را تاسیس کنند و بر روند تولید نظارت می کردند آیا به راحتی واحدهای صنعتی به ورشکستگی می افتادند؟ شرکت نیشکر هفت تپه با سوء مدیریت و عدم برنامه ریزی صحیح دچار ورشکستگی شده است و لوله سازی اهواز هم به همین ترتیب در آستانه ی نابودیست.

نمی خواهیم تعداد سئوالاتمان را بالا ببریم ،چرا که می دانیم جوابی در خور نمی شنویم.تجربه ی ما در این سال ها نشان داده است که مسئولان کشور نسبت به عملکردشان پاسخگو نیستند.

ولی ما این نامه را به قصد پاسخگوییِ شما و یا هر کاندیدای دیگری ننوشته ایم،چون ما پاسخ خود را گرفته ایم،ما همگی در دولت عدالت محور اخراج شده ایم!! اما ما هم به اینگونه پاسخگویی واکنش خودمان را نشان می دهیم.

فی الجمله اعتماد مکن بر ثبات دهر

که این کارخانه ایست که تغییر می کنند

اطلاعيه کانون صنفی معلمان ايران در رابطه با اعتراضات گسترده معلمان

همکاران و فرهنگیان گرامی، امروز کانون صنفی معلمان ، از اجرای باشکوه ، گسترده و قدرتمند بند سوم بیانیه در سراسر کشور، گزارش های بسیاردریافت نموده است . در کرمانشاه ، سنندج ، اردبیل ، همدان ، اراک ، لرستان ، شهرستان های تهران ، مناطق 4، 16، 12،2، ...تهران و ... فرهنگیان بسیاری با احساس مسئولیت و همبستگی مثال زدنی و تحسین آمیز، از حضور در مدارسخودداری نمودند. اینان دست در دست دوستان و همکاران خود در کانون صنفی معلمان - این نهاد مدنی برخاسته از متن و جامعه ی فرهنگی – گذاشته ، دلیرانه خواستار حقوق قانونی و آشکار خویش گردیدند. ما ضمن سپاسگزاری ویژه از این همراهان و همگامان ارزشمند و شجاع ، بنا به بیانیه ، تا تاریخ 10 /2/88 در اجرای کامل قانون خدمات کشوری منتظرمی مانیم. چنانچه تا این تاریخ ، خلف وعده دولت ادامه یابد اقدامات بعدی به آگاهی شما عزیزان خواهد رسید.
روشن است که کانون صنفی معلمان ، همچون گذشته ، برنامه های خود را تنها با همت و پشتیبانی شما عزیزان ، به پیش خواهد برد. حضور شما قوت قلب و تکیه گاه ماست.

کانون صنفی معلمان ایران

Wednesday, April 29, 2009

فراخوان و قطعنامه "کمیته برگزاری مراسم اول ماه مه"

دعوت به مراسم روز جهاني كارگر

كارگران ! براي دفاع از حقوق انساني خود و برخورداري از يك زندگي بهتر ، دوشادوش هم در مراسم روز جهاني كارگر شركت كنيم .

تاريخ : روز جمعه 11 ارديبهشت ماه 88 – ساعت : 17

مكان : تهران خيابان كارگر ،داخل پارك لاله – ميدان آب نما

اول ماه مه- ۱۱ اردیبهشت – روز جهانی کارگرگرامي باد! ما کارگران ایران، امروز یک پارچه و متحد، مطالبات زیر را به عنوان حداقل خواسته های خود فریاد می زنیم و خواهان تحقق فوری این مطالبات هستیم:

۱- تأ مین امنیت شغلی برای همه کارگران و لغو قراردادهای موقت و سفید امضا و برچیده شدن فرم های جدید قرارداد کار.

۲- حداقل دستمزد مصوب شورای عالی کار، خط مرگ تدریجی است! حداقل دستمزد کارگران باید توسط نمایندگان واقعی و تشکل های مستقل کارگری تعیین گردد.

۳- برپایی تشکل مستقل کارگری، اعتصاب و اعتراض و تجمع حق مسلم ماست!

۴ - دستمزدهای معوقه باید بدون عذرو بهانه پرداخت گردد!

۵- اخراج و بیکارسازی کارگران باید متوقف گردد!

۶ - حقوق زنان و مردان درتمامی شئون اقتصادی – اجتماعی باید برابرباشد.

۷- بازنشستگان باید ازیک زندگی مرفه و بدون دغدغه اقتصادی برخوردارشوند.

۸ -کارگران با معلمان ( کارگران فکری) ، پرستاران وسایراقشارزحمت کش جامعه متحدند و ازمبارزات آنان پشتیبانی می کنند.

۹ - ازاعتراضات و خواسته های کارگران فصلی و ساختمانی قاطعانه پشتیبانی می کنیم.

۱۰-کارکودکان غیرانسانی و استثمارگرانه است. ما با فعالین لغو کارکودک هم سنگرهستیم.

۱۱- منصوراسانلو، ابراهیم مددی و دیگرکارگران زندانی باید بدون قید و شرط آزاد گردند و تعقیب های قضایی علیه دیگرکارگران باید فوراً پایان پذیرد.

۱۲- ما خود را متحد با جنبش های اجتماعی دیگرمانند دانشجویان و زنان می دانیم.

۱۳- ما ازکارگران مهاجرمانند کارگران افغانی ، به عنوان بخشی ازهم طبقه ای های خود ، قاطعانه پشتیبانی می کنیم.

۱۴- ضمن تشکرازحمایت های جهانی ازکارگران ایران، ما کارگران ایران، خود را متحد با دیگرکارگران جهان می دانیم.

۱۵- اول ماه مه، باید تعطیل رسمی گردد و هرگونه ممنوعیت و محدودیت برگزاری مراسم این روزملغی گردد.

زنده باد همبستگی بین المللی طبقه کارگر !

۱ مه ٢٠٠۹ - ۱۱ اردیبهشت ۱۳٨٨ کمیته برگزاری مراسم اول ماه مه:

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه/ سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه/ اتحادیه آزاد کارگران ایران/ هیأت مؤسس بازگشایی کارگران نقاش و تزیئنات ساختمان/ کانون مدافعان حقوق کارگر

شورای همکاری فعالین و تشکل های کارگری :

کمیته پیگیری برای ایجاد تشکل های آزاد کارگری/ کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری/ شورای زنان/ جمعی از فعالین کارگری

قطعنامه كارگران ايران به مناسبت اول ماه مه روز جهاني كارگر

اول ماه مه روز همبستگي بين المللي طبقه كارگر و روز جوش و خروش كارگران در سراسر جهان براي رهايي از مشقات نظام سرمايه داري و بيان خواسته هاي آنان جهت برپايي دنيايي عاري از ستم و استثمار است .

امسال ما كارگران مراسم اول ماه مه را در شرايطي برگزار مي كنيم كه نظام سرمايه داري در گرداب يك بحران عظيم اقتصادي ويران كننده تري فرورفته است و در حال دست و پا زدن براي نجات خويش از آن به سر مي برد .

بحران عظيم اقتصادي موجود و عجز دولت هاي سرمايه داري در مهار آن و سر ريز كردن بار اين بحران بر دوش كارگران جهان ، بيش از پيش گنديدگي اين نظام را پس از فروپاشي بلوك شرق و ادعاي پايان تاريخ به نمايش گذاشت و ضرورت برپايي دنيايي فارغ از مناسبات ضد انساني نظام سرمايه داري را به مثابه يگانه راه خلاصي بشريت از مصائب موجود در برابر كارگران وبشريت متمدن قرار داد .

اين بحران و تبعات ويرانگر آن بر زندگي و معيشت كارگران در سراسر جهان تا آنجا كه به ايران مربوط مي شود و بر خلاف بهانه تراشي هاي كارفرمايان و تبليغات قلم به دستان سرمايه ، هنوز سايه شوم خود را بر زندگي و معيشت روزمره كارگران در ايران نگسترانيده است و از نظر ما بيشترين مصائب و مشقاتي كه امروزه ما كارگران با آنها دست به گريبانيم بيش از هر چيز حاصل سيطره اقتصادي ، اجتماعي و عملكرد سرمايه داري حاكم بر ايران است .

دستمزدهاي به شدت زير خط فقر ، اخراج و بيكار سازي گسترده كارگران ، عدم پرداخت به موقع دستمزد ميليون ها كارگر، تحميل قرار دادهاي موقت و سفيد امضاء و حاكم كردن شركت هاي پيمانكاري بر سرنوشت كارگران و بازداشت و زنداني كردن آنان تا سركوب تشكل ها و اعتراضات كارگري و اجراي احكام قرون وسطايي شلاق عليه كارگران و رايج كردن فرم قراردادهاي برده وار جديد، مصائب و بي حقوقي هايي نيستند كه با وقوع بحران در اقتصاد جهاني وارد ايران شده باشند .اين وضعيت سال هاست كه ادامه دارد و هر ساله بر عمق و دامنه آن افزوده مي شود .

ما كارگران در مقابل اين وضعيت بغايت ضد انساني و گسترش عمق و دامنه آن سكوت نخواهيم كرد و اجازه نخواهيم داد بيش از اين حق حيات و هستي ما را به تباهي بكشانند . ما توليد كنندگان اصلي ثروت و نعمت در جامعه هستيم و حق مسلم خود مي دانيم تا با بالاترين استاندارد هاي حيات بشر امروز در آسايش و رفاه زندگي كنيم .

داشتن يك زندگي انساني حق مسلم ماست و ما براي تحقق آن تمامي موانع پيش روي خود را با برپايي تشكل هاي مستقل از دولت و كارفرما و با اتكا به قدرت همبستگي مان از سر راه خويش بر خواهيم داشت .

در اين راستا ما كارگران امروز يك پارچه و متحد ، مطالبات زير را به عنوان حداقل خواسته هاي خود فرياد مي زنيم و خواهان تحقق فوري اين مطالبات هستيم

1- تامين امنيت شغلي براي همه كارگران و لغو قراردادهاي موقت و سفيد امضاء و برچيده شدن فرم هاي جديد قراردادكار

2-ماحداقل دستمزد تصويب شده ازسوي شوراي عالي كار را تحميل مرگ تدريجي برميليون ها خانواده كارگري مي دانيم ومصرانه خواهان افزايش فوري حداقل دستمزدها براساس اعلام نظرخود كارگران ازطريق نمايندگان واقعي و تشكل هاي مستقل كارگري هستيم .

3-برپايي تشكل هاي مستقل كارگري ، اعتصاب ، اعتراض ، تجمع و آزادي بيان حق مسلم ماست و اين خواسته ها بايد بدون قيد و شرط به عنوان حقوق خدشه ناپذير اجتماعي كارگران به رسميت شناخته شوند .

4-دستمزدهاي معوقه كارگران بايد فورا" و بي هيچ عذر و بهانه اي پرداخت شود و عدم پرداخت آن بايستي به مثابه يك جرم قابل تعقيب قضائي تلقي گردد و خسارت ناشي از آن به كارگران پرداخت گردد.

5-اخراج و بيكار سازي كارگران به هر بهانه اي بايد متوقف گردد و تمامي كساني كه بيكار شده اند و يا به سن اشتغال رسيده و آماده به كار هستند بايد تا زمان اشتغال به كار از بيمه بيكاري متناسب با يك زندگي انساني برخوردار شوند .

6- ما خواهان برابري حقوق زنان و مردان در تمامي شئونات زندگي اجتماعي و اقتصادي و محو كليه قوانين تبعيض آميز عليه آنان هستيم .

7- ما خواهان برخورداري تمامي بازنشستگان از يك زندگي مرفه و بدون دغدغه اقتصادي هستيم و هرگونه تبعيض در پرداخت مستمري بازنشستگان را قويا" محكوم مي كنيم .

8-ما ضمن اعلام حمايت قاطعانه از مطالبات معلمان به عنوان كارگران فكري ، پرستاران و ساير اقشار زحمتكش جامعه ، خود را متحد آنها مي دانيم و خواهان تحقق فوري مطالبات آنان و لغو حكم اعدام فرزاد كمانگر هستيم .

9- از آنجا كه كارگران فصلي و ساختمان به طور كامل از هرگونه قوانين تامين اجتماعي محروم هستند ، ما از اعتراضات اين بخش از طبقه كارگر براي رسيدن به حقوق انساني آنها دفاع مي كنيم .

10-سيستم سرمايه داري عامل كار كودكان است و تمامي كودكان بايد جداي از موقعيت اقتصادي و اجتماعي والدين ، نوع جنسيت و وابستگي هاي ملي و ن‍‍ژادي و مذهبي از امكانات آموزشي ، رفاهي و بهداشتي يكساني برخوردار شوند.

11-ما خواهان آزادي كليه كارگران زنداني از جمله منصور اسالو و ابراهيم مددي و لغو كليه احكام صادره و توقف پيگرد هاي قضايي و امنيتي عليه فعالين كارگري هستيم .

12- ما بدينوسيله پشتيباني خود را از تمامي جنبش هاي آزادي خواهانه و برابري طلب همچون جنبش دانشجويي و جنبش زنان اعلام مي داريم و دستگيري ، محاكمه و به زندان افكندن فعالين اين جنبش ها را قويا" محكوم مي كنيم .

13-ما بخشي از طبقه كارگر جهاني هستيم و اخراج و تحميل بي حقوقي مضاعف بر كارگران مهاجر افغاني و ساير مليت ها را به هر بهانه اي محكوم مي كنيم .

14-ما ضمن قدرداني از تمامي حمايت هاي بين المللي از مبارزات كارگران در ايران و حمايت قاطعانه از اعتراضات و خواسته هاي كارگران در سراسر جهان خود را متحد آنان مي دانيم و بيش از هر زمان ديگري بر همبستگي بين المللي طبقه كارگر براي رهايي از مشقات نظام سرمايه داري تاكيد مي كنيم .

15- اول ماه مه بايد تعطيل رسمي اعلام گردد و در تقويم رسمي كشور گنجانده شود و هر گونه ممنوعيت و محدوديت برگزاري مراسم اين روز ملغي گردد .

زنده باد اول ماه مه

زنده باد همبستگي بين المللي طبقه كارگر

1 مه 2009

11ارديبهشت1388

كميته برگزاري مراسم روز جهاني كارگر

سنديكاي كارگران شركت واحد اتوبوسراني تهران و حومه

سنديكاي كارگران نيشكر هفت تپه

اتحاديه آزاد كارگران ايران

هيئت بازگشايي سنديكاي كارگران نقاش و تزئينات ساختمان

كانون مدافعان حقوق كارگر

شوراي همكاري تشكل ها و فعالين كارگري

- كميته پيگيري ايجاد تشكل هاي كارگري

- كميته هماهنگي براي كمك به ايجاد تشكل هاي كارگري

- شوراي زنان

- جمعي از فعالين كارگري

Friday, April 24, 2009

حکم تعلیق برای بیتا صمیمی زاد

بیتا صمیمی زاد دانشجوی رشته فیزیک دانشگاه پلی تکنیک تهران و از فعالین چپ این دانشگاه به جرم راه اندازی تجمع در مخالفت با دفن شهدا و شرکت در این تجمع و فعالیت چپ و دانشجویی در این دانشگاه، از سوی کمیته انظباطی این دانشگاه به 2 ترم تعلیق از تحصیل، محکوم شد. این در حالی است که یوسف رشیدی و محسن غمین نیز از فعالین چپ این دانشگاه در ایام قبل از عید88 با این احکام مواجه شده بودند. گفتنی است که بامداد غلامی و روشنک فانی نیز از فعالین چپ دانشگاه پلی تکنیک تهران در روزهای گذشته به کمیته انظباطی احضار شده اند که آنها نیز در خطر این احکام سنگین قرار دارند.

ما با تمام وجود خواهان برچیده شدن این نهادهای سرکوب از دانشگاه و لغو احکام انظباطی صادر شده بر علیه تمامی دانشجویان هستیم.

نه به حراست

نه به کمیته انظباطی

پیش به سوی ایجاد تشکلهای مستقل دانشجویی

Thursday, April 23, 2009

اعدام دل‌آرا دارابی را متوقف کنید

دل‌آرا دارابی دختر ۲۳ ساله‌؛ نقاش و شاعر نوجوانی که محکوم به قتل شده و از ۱۷ ساله‌گی در زندان رشت به سر می‌برد، این روزها منتظر اجرای حکم خویش است. وی در طول شش سال زندانی بودن و داشتن حکم اعدام در پرونده بارها و در نامه‌های متعدد به مسئولین قضایی کشور نوشته است که مرتکب قتل نشده و اعترافات اولیه‌ی او بر مبنای احساسات یک نوجوان بوده است.
اما اعتراض‌های او و دفاعیات وکیل وی که نقطه‌های مبهم زیادی در این پرونده را نشانه گرفته بودند و بر آن تاکید داشتند و دارند، نه تنها بی‌نتیجه مانده، بل‌که این دختر
۲۳ ساله که به خاطر هنر و توان‌مندی‌اش در هنر نقاشی به «زندانی رنگ‌ها» ملقب شده، تا کم تر از سه روز دیگر به انتظار فاجعه‌یی در زندان نشسته است.
دلارا دارابی به هنگام وقوع قتل تنها
۱۷ سال داشت و طبق حقوق بين‌الملل افراد زير ۱۸ سال را نبايد اعدام كرد. ايران دو قرارداد بين‌المللى را امضا كرده كه در آن اعدام كسانى كه به هنگام ارتكاب جرم به سن ۱۸ ساله‌گى نرسيده‌اند ممنوع است؛ جمهوی اسلامی كنوانسيون حقوق مدنى و سياسى را در سال ۱۹۷۵ و كنوانسيون حقوق كودك را در سال ۱۹۹۴ امضا كرده است. طبق كنوانسيون حقوق كودك ، كودكان و نوجوانان زير ۱۸ سال بالغ نيستند و به خاطر نداشتن بلوغ فكرى ممكن است نتوانند پيامدهاى اعمال خود را پيش بينى كنند همان‌طور که دل‌آرا دارابی نتوانسته اعمال‌اش را کنترل کند.
هر چند ایران کنوانسیون حقوق کودک را به صورت مشروط پذیرفته ولی میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی را به صورت مطلق قبول کرده است؛ در بند
۶ ماده‌ی ۵ این میثاق صراحتا حکم به مجازات اعدام برای کودکان زیر ۱۸ سال ممنوع اعلام شده است . در جایی که بیش ۱۸۵ کشور دنیا مجازات مرگ را برای اطفال زیر ۱۸ سال از قوانین‌شان برداشته اند، جمهوری اسلامی با داشتن قانون و تعهدات بین المللی، مبنی برمنع مجازات اعدام برای اطفال زیر ۱۸ سال آن‌ها را به مرگ محکوم می‌کند.
با این همه و با وجود نکات مبهم زیادی که در پرونده وجود دارد و وکیل دارابی و کارشناسان بر آن صحه می‌گذارند، مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران با ابراز نگرانی جدی در خصوص آمار روز افزون اعدام‌ها در ایران و به ویژه نوجوانان زیر
۱۸ سال خواستار توقف همیشه‌گی حکم اعدام دل‌آرا دارابی است و از مسئولین قضایی می‌خواهد که به قوانین بین‌المللی هم‌چون موارد بالا که آن‌را امضا کرده‌اند احترام گذاشته و عدم نقض حقوق کودکان و نوجوانان را در اولویت‌های اول دست‌گاه قضایی قرار دهد.
مجموعه فعالان حقوق‌بشر در ایران با ابراز تاسف از این‌که قضات دادگستری از اعمال و اجرای این موارد قانونی و به تبع آن اجتناب از صدور حکم اعدام کودکان و نوجوانان خودداری می ورزند؛ نسبت به اعدام کودکان و نوجوانان توسط دستگاه قضایی هشدار جدی می‌دهد و آن‌را جنایتی تلخ و نگران کننده برای جامعه‌ی حال و آینده‌ی ایران می‌داند.

دبیرخانه مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران

تهران - ۲۸ فروردین ماه

Tuesday, April 21, 2009

بیانیه ی اتحادیه ی دانشجویان اروپا

ترجمه (بخشی از) متن بیانیه اتحادیه دانشجویان اروپا به این شرح است:
دانشجویان در ایران در معرض موجی سرکوبی و تجاوز به حقوق خود قرار دارند
مطابق با گزارش های عفو بین الملل، این اتحادیه هشدارهائی در مورد وضعیت دانشجویانی که در برابر موج سرکوب در ایران ایستادگی می کنند، دریافت کرده است.
اخرین موارد بازداشت خودسرانه و اقدامات سرکوب کننده بوی‍ژه در مورد دانشجویان، اعضای اقلیت های مذهبی و قومی، فعالان اتحادیه های صنفی کارگری در ایران و نیز فعالان حقوق زنان است.
سازمان عفو بین الملل نیز در بیانیه های خود در مورد هر گونه اقدام خشونت آمیز و سرکوب کننده با دانشجویان هشدار داده و خواهان آزادی همه دانشجویانی شده که در بازداشت خودسرانه بسر می برند و تنها جرم آنها اجرای حق خود مبنی بر آزادی بیان و آزادی برگزاری تجمع بوده است.
کانون مدافعان حقوق بشر در بیانیه خود در تاریخ
۱۲ مارس ۲۰۰۹ بازداشت این دانشجویان را محکوم کرده و هم چنین تقاضا کرده که دانشجویان محروم از تحصیل، که تنها بدلیل اجرای حقوق خود از حضور در کلاس های خود منع شده اند، بتوانند به تحصیل خود ادامه دهند. کانون مدافعان حقوق بشر توسط فعالان حقوق بشر در ایران از جمله شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل، تاسیس شده که خود این کانون نیز در دسامبر ۲۰۰۸ توسط مقامات جمهوری اسلامی تعطیل شد.
دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر ظاهرا اکنون در معرض چنین رفتارهای قرار دارند. چهار دانشجوی این دانشگاه در روز
۱۷ بهمن ماه در مراسم سالگرد درگذشت مهندس بازرگان ، بازداشت شدند.

در آغاز چنین برنامه ای ۲۰ تن از شرکت کنندگان در این برنامه بازداشت شدند اما ۱۶ تن از آنان آزاد شدند اما ۴ تن از آنان که دانشجویان دانشگاه امیرکبیر بوده اند هنوز در زندان اوین در بازداشت بسر می برند بدون آنکه هیچ اتهامی در مورد آنها مشخص شده باشد. این دانشجویان مطابق اخبار در اعتراض به شرایط بازداشت خود دست به اعتصاب زده اند.
بیش از
۷۰ نفر از دانشجویان این دانشگاه در ۲۳ فوریه ۲۰۰۹ در جریان یک تجمع مسالمت آمیز در این دانشگاه دستگیر شدند. اعتراض دانشجویان به تدفین اجساد ۵ تن از سربازان جنگ ایران بود.
این اقدام مقامات ایرانی در تدفین شهدا در دانشگاهها به تلاش آنها برای اعمال کنترل بیشتر بر دانشگاهها تفسیر شده است. این اجساد سربازان که بدلیل اینکه خود را در جنگ قربانی کرده اند، شهید خوانده می شوند، ورود نیروهای امنیتی و نظامی را به دانشگاهها تسهیل می کنند، زیرا دیگر برای ورود به دانشگاه نیازی نیست اثبات کنند که دانشجو هستند. این امر هم چنین می تواند مانعی برای تمامی اعتراضات و مخالفت های دانشجوئی در برابر سیاست های دولت باشد.
بسیاری از کسانی که در روز تدفین اجساد در این دانشگاه دستگیر شدند مورد بدرفتاری قرار گرفتند. تعدادی دیگر به کلانتری
۱۰۷ واقع در میدان فلسطین منتقل شدند که آنجا هم آنها مورد بدرفتاری قرار گرفتند.
چهار تن از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر فردای آن روز بازداشت شدند. همه آنها هم اکنون در بند
۲۰۹ اوین که تحت نظارت وزارت اطلاعات ایران است بدون هیچ گونه ارتباطی با خارج و در حبس انفردای، بسر می برند.
یاسر ترکمن، دیگر عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر نیز در اوایل مارس
۲۰۰۹ توسط نیروهای امیتی دستگیر شد. او پیش از آن توسط ماموران حراست دانشگاه مطلع شد که به دانشگاه ممنوع الورود شده است و نمی تواند وارد دانشگاه شود. شاهدان دیده اند که وی در هنگام دستگیری مورد ضرب و شتم شدید از سوی دو فرد لباس شخصی قرار گرفته است.
در طی هفته های گذشته هم در استان جنوب شرقی ایران یعنی سیستان و بلوچستان نیز تعدادی از دانشجویان از ورود به دانشگاه منع شده اند و دو تن دیگر نیز بازداشت شدند که پس از آن ازاد شدند.
در شهر جنوبی- مرکزی ایران، شیراز نیز عده ای از دانشجویان بازداشت شدند و منازل عده ای از آنان مورد تفتیش قرار گرفت و عده ای دیگر هم از ورود به دانشگاه و حضور در کلاس های خود منع شده و چند تن دیگر نیز در اعتصاب غذا بسر می برند.
در شهر مرکزی ایران، یعنی اصفهان نیز انجمن دانشجویان بطور اجباری تعطیل شد و دو دانشجوی این دانشگاه بنام های داوودی و خدایاری دستگیر شدند.
در ماه ژانویه نیز، انجمن دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی و شاخه دفتر تحکیم وحدت بسته شد.
در شهرهای شمالی ایران، در دانشگاه صنعتی بابل نیز دانشجویان به کمیته انضباطی فراخوانده شدند و نیز
۱۵ دانشجوی دیگر نیز در دانشگاه خواه نصیر به کمیته انضباطی فراخوانده شدند.
انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی نوشیروان مازندران نیز تعطیل شد در حالی که در شهر شمال غربی ایران یعنی تبریز نیز دانشجویان بسیاری به زندان محکوم شدند.
نسیم روشنائی، ساناز الله یاری، امیرحسین محمدی فر و مریم شیخ از دانشجویان طیف چپ، موسوم به دانشجویان‌آزادیخواه و برابری طلب نیز روز اول مارس توسط نیروهای امنیتی دستگیر شدند. عفو بین الملل نیز با صدور بیانیه ای در مورد خطر شکنجه و بدرفتاری با آنان در هنگام بازداشت ابراز نگرانی کرد. آنها هم اکنون در بند
۲۰۹ اوین بسر می برند.
روند چنین بازداشت هائی در ایران در حال افزایش است و این امر با هدف ساکت کردن انتقادها و صدای منتقدین پیش از انتخابات درایران است. سازمان عفو بین الملل دانشجویان یاد شده را زندانی عقیده و وجدان می داند، زیرا آنها تنها بدلیل اجرای حق خود یعنی ابراز آزادانه نظرات خود در بند بسر می برند.
اتحادیه دانشجویان اروپا از مقامات جمهوری اسلامی ایران می خواهد که
۴ دانشجوی دانشگاه پلی تکنیک که در روز ۴ فوریه و ۴ دانشجوی دیگر این دانشگاه که در روز ۲۴ فوریه متعاقب تجمع اعتراضی دانشجویان این دانشگاه بدلیل تدفین شهدا در این دانشگاه بازداشت شدند، را در برابر هرگونه شکنجه، رفتار ظالمانه و تحقیر آمیز محافظت کرده و به آنها دسترسی سریع به خانواده، وکیل و هرگونه مراقبت پزشکی درصورت ضرورت، ارائه شود.
علاوه بر آن اتحادیه دانشجویان اروپا خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط دانشجویان نه دانشجوئی است که تنها بدلیل مسالمت آمیز دیدگاههایشان و اجرای حق خود مبنی بر آزادی تجمعات در بازداشت بسر می برند. آنها هم چنین فورا باید اجازه یابند که به سر کلاس های خود باز گردند

Monday, April 20, 2009

فشار اقتصادي بر مردم و گزارشي از فقر

گسترة امروزي فقر در ايران بحديست كه بنا بر گزارشهاي مطبوعات روزانه 11 نفر در ايران بخاطر فشار دولتي و فقر خودكشي ميكنند.” همچنين 14 ميليون ايراني در فقر مطلق روزگار ميگذرانند و ميليونها تن فاقد مسكناند.

بنا به گزارش روزنامة آفتاب, 24ارديبهشت 87, مردی در استان کرمانشاه, بدليل عدم توانائی در تهيه مايحتاج اوليه زندگی و فقر شديد اقتصادی در يک خودکشی خانوادگی خود را به همراه دختر و پسر نونهالش به سيم برق سپرد. تا به گفتة خودش، فرزندانش به عاقبت او دچار نشوند و از اين زندگی فلاکت بار نجات يابند

به گفتة حسين راغفر, يك مقام دولتي درگفتگو با خبرگزاري ايسنا20 ارديبهشت 87, رشد فقر در ايران سالانه 18% است.

همچنين بنا به گزارش روزنامههاي دولتي, ”60 درصد افراد جامعه دچار عدم تعادل و سوءتغذيه هستند”.

فقر و محروميت تا حد گرسنگي، اكنون ديگر نه تك مورد يا پديدهيي نادر، بلكه يك جريان گسترده و رو به گسترش است. بنا به گزارش روزنامة ابتكار, ”آخرين برآوردهاي کارشناسان حوزه بهداشت و درمان حاکي از آن است که هر سال بيش از يک و نيم ميليون نفر از جمعيت کشور به دليل تامين هزينه هاي سنگين درماني به زير خطر فقر مي روند.” همچنين 8 درصد بستري شدگان پس از ترخيص بخاطر هزينههاي سرسامآور و فقر, به خاک سياه نشسته و 21 درصد پس از مرخص شدن از بيمارستان فرقي با مصيبت زدگان ندارند.

اميركبير، به تاريخ 20 خرداد 87, مصاحبة مردي را منعكس كرد كه ميگفت: ”من از کارافتاده ام و چهار پسر معلول دارم، اما تنها ۱۷ هزار تومان مستمري ميگيرم. آمدهام اينجا که بپرسم چرا؟ اما کسي جوابي به من نمي دهد.”

بنا به گزارش روزنامة آفتاب يزد, 12 بهمن 87, ”نماينده كارگران درشوراي عالي كار اعلام كرد 72% از جامعه كارگري ايران زير خط فقر زندگي ميكنند”.

همچنين نايب رئيس شوراي شهر تهران درمصاحبه با خبرگزاري فارس 20 فروردين 87 گفت: 90”%تاكسيرانان زير خط فقر هستند .”

يك بالينشناس اجتماعي در مصاحبه با مطبوعات دولتي در بهمنماه 87 گفت: ”بيش از 90 درصد از کودکانِ کار خياباني به دليل نياز مالي خانواده و فقر در سنين پايين به مشاغل کاذب در خيابان ها روي مي آورند.”

* گزارش دردناكي بود، اما اين فقط قطرهيي و واقعاً قطرهيي بود از درياي بيكران فقر و محروميت مردممان، كشوري كه سرزمينش سرشار از ثروت است, اما به دليل سياست هاي غلط و دزديهايي كه همين چند روزه فاش شده، در چنين شرايطي زندگي ميكنيم.

Sunday, April 19, 2009

کارگران شرکت لوله سازی اهواز با تجمع در مراسم سخنرانی میر حسین موسوی خواستار احیای حقوق خود شدند

تجمع چند هزار نفری مردم که ساعتها پیش از حضور موسوی در محل گرد آمده بودند، کارگران شرکت لوله سازی اهواز(شرکت نفت) که مدتیست از کار بیکار شده اند از ساعات اولیه مراسم با حضور در محل و نصب پلاکارد و شعار خواستار احقاق حقوق بودند و تا پایان مراسم خواستار مطالبات خود بودند.آنها با شعارهایی چون(( کارگر بیدار است از استثمار بیزار است)) و ((کارگر. دانشجو اتحاد اتحاد)) و ((عدالت کارگری,اخراج کار گر نیست)) و ((موسوی,موسوی,عدالت,عدالت)) در فضایی انتقاد آمیز اعتراضات خود را بیان داشتند. در این مراسم میر حسین هیچ توجهی به کارگران معترض نداشت و پاسخی هم به آنان داده نشد. گفتنی است کارگران شرکت لوله سازی اهوازاز حدود ۴۰ روزه پیش بدن هیچ دلیلی از کار اخراج شده اند.

انتشار دستورالعمل دولت بوش برای بازجویی و شکنجه

دولت باراک اوباما برای اجتناب از آنچه «روايت نادرست از گذشته» خوانده شده است، چهار يادداشت حاوی دستورالعمل شکنجه و شيوه‌های بازجويی در دولت جرج بوش را منتشر ساخت.

اين يادداشت‌ها در سال‌های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۵ تهيه شده و به قلم جی بايبی واستيون بردبری است که در آن زمان از جمله وکلای شاغل در دفتر مشاوره حقوقی در اداره قضايی دولت جرج بوش بودند.

اين چهار يادداشت در آن زمان در وهله نخست در حکم دستورالعمل رفتاری و شيوه بازجويی از زندانيان عضو يا وابسته به القاعده محسوب می‌شد.

آقای اوباما در نخستين هفته حضور خود در کاخ سفيد استفاده از روش‌هايی مانند محروميت از خواب و شبيه‌سازی خفگی را ممنوع اعلام کرده بود.

اکنون با انتشار اين چهار يادداشت که به جزئيات اعمال شکنجه توسط سازمان اطلاعات مرکزی می‌پردازد، روش‌های بازجويی در دوران رياست‌جمهوری جرج بوش آشکار می‌شود.

با این حال آقای اوباما در زمان اعلام انتشار اين يادداشت‌ها خاطر نشان ساخت که «کسانی که با اعتماد به توصيه‌های حقوقی اداره قضايی به وظايف خود عمل کردند، تحت پيگرد قرار نخواهند گرفت».

رئيس‌جمهوری آمريکا در بيانيه خود می‌گويد: «اين فصلی تاريک و تلخ در تاريخ ما بوده اما اکنون زمان تفکر است و نه تلافی و مکافات».

سازمان عفو بين‌الملل در واکنش به انتشار اين يادداشت‌ها در بيانيه‌ای آورده است که اداره قضايی ظاهراً به اين ترتيب «مجوز کامل» در اختيار افراد دخيل در امر شکنجه قرار می‌داده است.

محتوای کلی يادداشت‌هايی که روز پنجشنبه توسط دولت اوباما منتشر شد به توجيه و دليل‌آوری حقوقی در مورد برنامه‌ها و شيوه‌های بازجويی در دوران رياست‌جمهوری جرج بوش می‌پردازد، برنامه‌ها و شيوه‌هايی که بسياری از منتقدان سياست آن دوران آمريکا آنان را معادل شکنجه می‌دانند. اما اکنون با انتشار آنها، برخی از موارد مطرح شده در اين يادداشت‌ها، از جمله اسامی مقامات سازمان اطلاعات مرکزی آمريکا (سی‌آی‌اِی)، حذف شده و انتشار نيافته است.

به نوشته روزنامه واشنگتن پست بر سر انتشار اين يادداشت‌ها اختلاف نظر شديدی بين مقامات بلند پايه کاخ سفيد وجود داشته است.

اين روزنامه در ادامه می‌افزايد که اين يادداشت‌ها با نهايت دقت و ظرافت به ذکر جزئيات رويه‌هايی می‌پردازد که زندانی را وادار به در اختيار قراردادن اطلاعات در مورد اقدامات گذشته و برنامه‌های آينده می‌کند. در ادامه گزارش اين روزنامه آمده است که موارد مصرّح در اين يادداشت‌ها از جمله محروميت از خواب، شبيه‌سازی خفگی در آب ، بستن دست‌ وپا به غل و زنجير با بدنی برهنه در مغايرت با قوانين ضدشکنجه و قوانين پيمان ژنو است.

در يکی از اين يادداشت‌ها برای فهرستی از شيوه‌های بازجويی مجوز قانونی صادر شده است از جمله کوبيدن فرد زندانی به ديوار، سيلی زدن، حبس کردن زندانی در سلول تنگ، قراردادن زندانی در فشار روانی و محروميت از خواب.

علاوه بر اين در اين يادداشت‌ها انجام کارهايی مانند شبيه‌سازی خفگی در آب و قرار دادن فرد زندانی در سلول دربسته با حشرات، مجاز شمرده شده است.

اتحاديه آزادی‌های مدنی آمريکا پيشتر از دولت باراک اوباما خواسته بود که دست به انتشار اين يادداشت‌ها بزند.

Saturday, April 18, 2009

دستگیری اعضاء کمیته هماهنگی، ایجاد فضای رعب و وحشت در آستانه اول ماه مه!

کارگران !

در مورخه 28/1/88 در پی نشست اعضای"کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری"با خانواده ی کارگر زندانی غالب حسینی که به اتهام شرکت در مراسم اول ماه مه (11 اردیبهشت) سال 87 دستگیر و زندانی شده بود، در ساعت 11 خانه آقای حسینی به محاصره پلیس و نیروهای امنیتی در آمد و کلیه اعضای کمیته هماهنگی حاضر در آن محل دستگیر شدند.

حضور دوستان اعضای کمیته هماهنگی در محل مورد نظر در راستای پیوند طبقاتی و اعلام حمایت از خانواده ی غالب حسینی و عبدلله خانی و پافشاری بر حقانیت اینکه برگزاری مراسم روز جهانی کارگر ابتدائی ترین حق کارگران و فعالین کارگری بوده و با این باور که حمایت از دوستان کارگر زندانی جز کوچکترین وظائف طبقاتی ما بوده و هست، صورت پذیرفت.

در ساعت 11 متوجه شدیم که خانه‌ی آقای حسینی محاصره و مامورین در ابتدای ورود، زنان حاضر را جدا و متذکر شدند که کلیه آقایان باز داشت هستند.

دوستان دستگیر شده با تدابیر امنیتی به کلانتری 12 واقع در خیابان وکیل (کشاورز) سنندج انتقال داده شدند. در آنجا از کلیه دستگیر شدگان بازجوئی به عمل آمده و مامورین لباس شخصی دلیل دستگیری را تجمع غیر قانونی عنوان کردند که با مخالفت دوستان مواجه شد و متذکر شدند، مهمانی رفتن از کی تجمع غیر قانونی اعلام شده؟

بعد از آن از کلیه بازداشت شدگان فیلم و عکس و انگشت نگاری بعمل آورده شد. مامورین با ایجاد فضای رعب و وحشت یاد آور شدند چون کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری غیر قانونی است هر گونه تجمع در این رابطه جرم محسوب شده و باید شما تعهد کتبی نوشته مبنی بر این که از این تاریخ با کمیته هماهنگی همکاری نکنید، در غیر اینصورت هیچکدام از شما آزاد نخواهید شد و برا ی شما توسط مراجع مربوط احکام زندان صادر خواهد شد.

دوستان کمیته هماهنگی همگی اعلام نمودند که ما عضو کمیته هماهنگی بوده و از این عضویت دفاع میکنیم و هیچ گونه تعهدی در این رابطه توسط ما نوشته نخواهد شد، چرا که ما خود همگی کارگر بوده و به عنوان فعالین کارگری وظیفه خود دانسته که از منافع هم طبقه ای هایمان دفاع کنیم.

بعد از گفتگو و فشار توسط مامورین مبنی بر دادن تعهد و کناره گیری این اعضا از کمیته هماهنگی، کلیه اعضاء با صراحت از عضویت خود دفاع کرده و بدون هیچگونه تعهدی در ساعت 30/5 دقیقه بعد از ظهر همگی اعضای دستگیر شده آزاد شدند.

لازم به یاد آوری است که در میان بازداشت شدگان نوجوان 14 ساله ای به نام آمانج نیکدل بود که متاسفانه با وی هم، همچون دیگر دستگیر شدگان رفتار و مراحل انگشت نگاری و عکس و باز جوئی از وی نیز بعمل آورده شد.

ما اعضای کمیته هماهنگی ضمن محکوم کردن این بر خورد سرکوب گرانه از استقامت دوستان بازداشت شده در دفاع از مطالبات به حق خود، منجمله دفاع از عضویت در کمیته هماهنگی و دفاع از کارگران زندانی در بند، شایسه میدانیم به این عزیزان درود فرستاده و ما از چنین دفاع محکم و طبقاتی در مسیر آرمان های بلند و انسانی طبقه ی کارگر صمیمانه پشتیبانی می کنیم.

زنده باد اتحاد و همبستگی طبقاتی کارگران!

کمیته ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

28/1/1388

www.komitteyehamahangi.com

komite.hamahangi@gmail.com