بهزاد سهرابی
بعد از ظهر روز شنبه 23 آبان ماه، علی نجاتی رئیس هیئت مدیره سندیکای نیشکر هفت تپه، دستگیر و روانه زندان شد. قبل از او 4 نفر دیگر از اعضای هئیت مدیره این سندیکا توسط نیروهای امنیتی زندانی شده بودند. من به عنوان یک کارگر، هم صدا با دیگر کارگران و فعالان کارگری، احکام صادره علیه این فعالین کارگری و زندانی کردن آنان را توهین به کرامت و حرمت این دوستان و طبقه کارگر دانسته، و قویآ باز داشتها را محکوم و خواستار آزادی فوری آنان هستم.
بی شک هر انسان آگاه و هر دلسوز طبقه کارگر، این دست درازی حامیان سرمایه به آزادی و حقوق اجتماعی فعالان کارگری را محکوم کرده و خواستار آزادی آنان و دیگر کارگران دربند خواهد شد. این کاری است که در یک مقیاس معین انجام گرفته و لازم است هر چه گستردهتر شود. تشکل کارگری کارگران نیشکر هفت تپه، طی تلاش و مبارزه خود کارگران آن شرکت و در راستای دست یابی به مطالبات کارگری، با جدیت و در شرایط بسیار سخت و امنیتی و از طریق انتخاباتی کاملا آزاد انجام گرفت. نمایندگان نیز، که هم اکنون 5 نفرشان به ناحق در زندانند، با رای آزادنه خود کارگران انتخاب شدند. آنچه که شایسته توجه است این نکته میباشد که کارگران نیشکر هفت تپه به نیروی خود و مستقل از کار فرما و دولت نسبت به ایجاد این تشکل اقدام کرده و این گامی مهم در تحولات جنبش کارگری ایران بود.
یکی از ملزومات تعمیق مبارزه طبقاتی و اعتلای جنبش کارگری، میزان آگاهی و باور کارگران به نیروی طبقاتی خویش، تشکل یابی و تشکل پذیری آنهاست. آن تشکلهای کارگری که در شرایط کنونی، بر اساس سطح مطالبات و با توجه به توازون قوای طبقاتی در مبارزات جاری ایجاد می شود باید توسط دیگر تشکل های کارگری و حامیان حقوق کارگر مورد حمایتهای مادی و معنوی قرار بگیرد. سندیکای کارگران هفت تپه، به عنوان یک تشکل مستقل که به نیروی خود کارگران ایجاد گردیده، یکی از این تشکلهاست و لازم است مورد پشتیبانی وسیع قرار گیرد. در یک سطح عمومی میتوان پشتیبانیها را به طرزی نقادانه بررسی کرد و آنرا با بحث بر سر نقاط ضعف و قوت تشکلهای کمک کننده همراه نمود. کلا نقادی پیش برنده باید کار روتین و همیشگی باشد.
فعالین کارگری در سالهای اخیر بر این مهم پای فشردند که کارگران بتوانند با توجه به توازون قوا در راستای تشکلات کارگری گام بر دارند و شعار " ایجاد تشکل های کارگری به نیروی خود" را به یک شعار سراسری تبدیل و امروزه برای تحقق آن همچنان پیگیرانه تلاش می کنند.
علی نجاتی قبل از دستگیری فرصت یافت تا نظرات خود پیرامون مسایل مهمی را بیان نماید. او، بعنوان یکی از چهر های شناخته شده جنبش کارگری ایران، با توجه به شناختی که در کوران مبارزه کارگری و درگیر شدن در یک پروسه عملی کسب کرده این حقیقت انکار ناپذیررا مورد تاکید قرار داد که تنها باید به نیروی مادی و معنوی کارگران باور داشت. او در نوشته خود به درستی تمام بیان میکند که نهاد هائی مانندILO و دیگر سازمانهای مدعی، منافعی جدا از منافع طبقه کارگر را دنبال می کنند و کارگران در ایران تنها بنا بر یک ارتباط خبری با اینگونه نهادها در تماس بوده اند و نه بیشتر. خانه کارگر ایران در چنین محافلی خود را به نام نماینده طبقه کارگر معرفی می نماید و کارگران و فعالین کارگری تنها برای افشای ماهیت این تشکلات کارفرمائی ناچار به ارسال مطالبی در زمانهای خاص می شوند.
علی نجاتی این باور موجود در جنبش کارگری را با صدای رسا مورد تاکید دوباره قرار میدهد که کارگران نباید از هر کسی و هر جائی خواستار کمک مالی شوند. چرا که وی و دیگر کارگران و پیشروان نیک میدانند که مراکزی چون سولیداریتی سنتر (مرکز همبستگی آمریکائی) نه تنها مدافع حقوق کارگران نیستند، بلکه نهادی مرتجع و ضد کارگری می باشد. آنها میدانند که تمامی اعوان و انصار ی که دریافت کمک های مالی را از هر جائی، با فتوای پر رنگ و لعاب حلال می گردانند ربطی به مبارزات کارگری ندارند. امروز شاهد آنیم که چشم انداز نوینی در جنبش کارگری پرتو افشانی میکند.
چشم اندازی طبقاتی ، که درنوشته ی کوتاه علی نجاتی گنجانده شده این را می طلبد که سنگ بنای زیرین این مبارزه را پی افکند.
اعتلای آگاهی و شناخت پیشروان کارگری نمودهای خود را به این طریق عیان می سازد. لازم است کمیته ها و تشکلات کارگری و دیگر فعالین واقعی جنبش کارگری بر گفته های نجاتی مکث کرده و با وسواس و با حوصله کارگری به موشکافی واقعی آن بپردازند.
چشم انداز طبقاتی همیشه از یک بحث نظری که با شناخت همه جانبانه ای مطرح می شود در یک مبارزه عملی عینیت مییابد و امروز این نکته غیر قابل انکار را فعالین و پیشروانی که باور به نیروی طبقه کارگر در مبارزات طبقاتی دارند، باید به پیش ببرند.
به باور من آنچه علی نجاتی بیان نموده است داد خواست طبقاتی کارگران بر علیه تمامی نهادها و سازمان های ضد کارگری و تمامی محافل فرقه گرا است.
در کوران مبارزه طبقاتی کارگران و پیشروان و فعالان طبقه کارگر ضمن مطالعات لازم با آزمون و خطا و استفاده از تجارب و در گیر شدن با واقعیات مبارزه آبدیده می شوند و آنگاه با دیدی جنبشی به منافع طبقه کارگر آشنا و گام های مبارزاتی آشتی ناپذیر خود را بر علیه تمامی مناسبات استثمار گرایانه سرمایه داری بر میدارند. دفاع از معیشت توام با رفاه کارگران ، دفاع از تشکلات طبقاتی، باور به یک مبارزه دائمی برای بدست آوردن نیازهای آنی و تلاش برای تحقق اهداف آتی، کارگران را در مبارزه روزانه خود و در چشم انداز طبقاتی به این واقعیت رهنمون خواهد کرد که عالیترین شکل تشکل را، تشکل های شورائی بدانند.
کارگران و پیشروان این طبقه با توجه به رشد و اعتلای این جنبش تشکل های مبارزاتی خود را در هر شرایطی بر اساس حضور کمی و کیفی کارگران انتخاب خواهند کرد. چرا که مبارزه طبقاتی بی حضور طبقه کارگر "آش شله قلم کار" سر آشپزی خواهد بود که می خواهد تابلوی سر مغازه خود را به نام کارگر مزین نماید.
هر چه مبارزه بین کار و سرمایه عمیق و عمیق تر شود جنبش رادیکالتر و بستر تشکل پذیری و صف بندی، ضمن مبارزه با تمامی دیدگاه های رفرمیستی و سندیکالیستی، نمود واقعی به خود خواهد گرفت. پس باید این چشم انداز طبقاتی را از زیر لایه دود اندود ، بیرون کشید و با کار روشنگرانه با حضور نیروی طبقه کارگر به پیش برد.
طبقه کارگر امروز پیش از هر زمان دیگری نیازمند همکاری و اتحاد و همبستگی طبقاتی است.
امروز فعالین عملی جنبش کارگری برای کمک همه جانبه، به کارگران مبارز و نیز کارگران زندانی فراخوان میدهند. اما این کمک باید چنان باشد که در روند خود ، ٌ رشد مبارزه را تضمین کند. به این دلیل است که فعالینی که، همنظر نظرات علی نجاتی هستند، با تیز بینی به تمام کسانی که تا دیروز با انواع افتراء و توهم پراکنی به دفاع مستقیم و غیر مستقیم از سولیداریتی سنتر پرداخته اند، امروز تلاشهای علی نجاتی ، جواب سریع و قاطع در رسوا کردن کسانی است که میخواستند "سولیداریتی سنتر" را به عنوان یک نهاد مدافع کارگری جا بزنند وتلاش میکردند که در بین کارگران ، برای این نهاد ضد کارگری با عوامل نفوذ ،برای به بیراه کشاندن جنبش کارگری ، سمپاتی ایجاد کنند.
باید پيشروان و فعالين كارگری، با چشم انداز طبقاتی ، باور به نیروی طبقه کارگر را در جنبش کارگری ایران ، بیشتر از هر زمان دیگری نهادینه نمایند.
زنده باد اتحاد و همبستگی طبقاتی کارگران.
بهزاد سهرابی ، عضو و سخنگوی "کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری" آبانماه 1388
بعد از ظهر روز شنبه 23 آبان ماه، علی نجاتی رئیس هیئت مدیره سندیکای نیشکر هفت تپه، دستگیر و روانه زندان شد. قبل از او 4 نفر دیگر از اعضای هئیت مدیره این سندیکا توسط نیروهای امنیتی زندانی شده بودند. من به عنوان یک کارگر، هم صدا با دیگر کارگران و فعالان کارگری، احکام صادره علیه این فعالین کارگری و زندانی کردن آنان را توهین به کرامت و حرمت این دوستان و طبقه کارگر دانسته، و قویآ باز داشتها را محکوم و خواستار آزادی فوری آنان هستم.
بی شک هر انسان آگاه و هر دلسوز طبقه کارگر، این دست درازی حامیان سرمایه به آزادی و حقوق اجتماعی فعالان کارگری را محکوم کرده و خواستار آزادی آنان و دیگر کارگران دربند خواهد شد. این کاری است که در یک مقیاس معین انجام گرفته و لازم است هر چه گستردهتر شود. تشکل کارگری کارگران نیشکر هفت تپه، طی تلاش و مبارزه خود کارگران آن شرکت و در راستای دست یابی به مطالبات کارگری، با جدیت و در شرایط بسیار سخت و امنیتی و از طریق انتخاباتی کاملا آزاد انجام گرفت. نمایندگان نیز، که هم اکنون 5 نفرشان به ناحق در زندانند، با رای آزادنه خود کارگران انتخاب شدند. آنچه که شایسته توجه است این نکته میباشد که کارگران نیشکر هفت تپه به نیروی خود و مستقل از کار فرما و دولت نسبت به ایجاد این تشکل اقدام کرده و این گامی مهم در تحولات جنبش کارگری ایران بود.
یکی از ملزومات تعمیق مبارزه طبقاتی و اعتلای جنبش کارگری، میزان آگاهی و باور کارگران به نیروی طبقاتی خویش، تشکل یابی و تشکل پذیری آنهاست. آن تشکلهای کارگری که در شرایط کنونی، بر اساس سطح مطالبات و با توجه به توازون قوای طبقاتی در مبارزات جاری ایجاد می شود باید توسط دیگر تشکل های کارگری و حامیان حقوق کارگر مورد حمایتهای مادی و معنوی قرار بگیرد. سندیکای کارگران هفت تپه، به عنوان یک تشکل مستقل که به نیروی خود کارگران ایجاد گردیده، یکی از این تشکلهاست و لازم است مورد پشتیبانی وسیع قرار گیرد. در یک سطح عمومی میتوان پشتیبانیها را به طرزی نقادانه بررسی کرد و آنرا با بحث بر سر نقاط ضعف و قوت تشکلهای کمک کننده همراه نمود. کلا نقادی پیش برنده باید کار روتین و همیشگی باشد.
فعالین کارگری در سالهای اخیر بر این مهم پای فشردند که کارگران بتوانند با توجه به توازون قوا در راستای تشکلات کارگری گام بر دارند و شعار " ایجاد تشکل های کارگری به نیروی خود" را به یک شعار سراسری تبدیل و امروزه برای تحقق آن همچنان پیگیرانه تلاش می کنند.
علی نجاتی قبل از دستگیری فرصت یافت تا نظرات خود پیرامون مسایل مهمی را بیان نماید. او، بعنوان یکی از چهر های شناخته شده جنبش کارگری ایران، با توجه به شناختی که در کوران مبارزه کارگری و درگیر شدن در یک پروسه عملی کسب کرده این حقیقت انکار ناپذیررا مورد تاکید قرار داد که تنها باید به نیروی مادی و معنوی کارگران باور داشت. او در نوشته خود به درستی تمام بیان میکند که نهاد هائی مانندILO و دیگر سازمانهای مدعی، منافعی جدا از منافع طبقه کارگر را دنبال می کنند و کارگران در ایران تنها بنا بر یک ارتباط خبری با اینگونه نهادها در تماس بوده اند و نه بیشتر. خانه کارگر ایران در چنین محافلی خود را به نام نماینده طبقه کارگر معرفی می نماید و کارگران و فعالین کارگری تنها برای افشای ماهیت این تشکلات کارفرمائی ناچار به ارسال مطالبی در زمانهای خاص می شوند.
علی نجاتی این باور موجود در جنبش کارگری را با صدای رسا مورد تاکید دوباره قرار میدهد که کارگران نباید از هر کسی و هر جائی خواستار کمک مالی شوند. چرا که وی و دیگر کارگران و پیشروان نیک میدانند که مراکزی چون سولیداریتی سنتر (مرکز همبستگی آمریکائی) نه تنها مدافع حقوق کارگران نیستند، بلکه نهادی مرتجع و ضد کارگری می باشد. آنها میدانند که تمامی اعوان و انصار ی که دریافت کمک های مالی را از هر جائی، با فتوای پر رنگ و لعاب حلال می گردانند ربطی به مبارزات کارگری ندارند. امروز شاهد آنیم که چشم انداز نوینی در جنبش کارگری پرتو افشانی میکند.
چشم اندازی طبقاتی ، که درنوشته ی کوتاه علی نجاتی گنجانده شده این را می طلبد که سنگ بنای زیرین این مبارزه را پی افکند.
اعتلای آگاهی و شناخت پیشروان کارگری نمودهای خود را به این طریق عیان می سازد. لازم است کمیته ها و تشکلات کارگری و دیگر فعالین واقعی جنبش کارگری بر گفته های نجاتی مکث کرده و با وسواس و با حوصله کارگری به موشکافی واقعی آن بپردازند.
چشم انداز طبقاتی همیشه از یک بحث نظری که با شناخت همه جانبانه ای مطرح می شود در یک مبارزه عملی عینیت مییابد و امروز این نکته غیر قابل انکار را فعالین و پیشروانی که باور به نیروی طبقه کارگر در مبارزات طبقاتی دارند، باید به پیش ببرند.
به باور من آنچه علی نجاتی بیان نموده است داد خواست طبقاتی کارگران بر علیه تمامی نهادها و سازمان های ضد کارگری و تمامی محافل فرقه گرا است.
در کوران مبارزه طبقاتی کارگران و پیشروان و فعالان طبقه کارگر ضمن مطالعات لازم با آزمون و خطا و استفاده از تجارب و در گیر شدن با واقعیات مبارزه آبدیده می شوند و آنگاه با دیدی جنبشی به منافع طبقه کارگر آشنا و گام های مبارزاتی آشتی ناپذیر خود را بر علیه تمامی مناسبات استثمار گرایانه سرمایه داری بر میدارند. دفاع از معیشت توام با رفاه کارگران ، دفاع از تشکلات طبقاتی، باور به یک مبارزه دائمی برای بدست آوردن نیازهای آنی و تلاش برای تحقق اهداف آتی، کارگران را در مبارزه روزانه خود و در چشم انداز طبقاتی به این واقعیت رهنمون خواهد کرد که عالیترین شکل تشکل را، تشکل های شورائی بدانند.
کارگران و پیشروان این طبقه با توجه به رشد و اعتلای این جنبش تشکل های مبارزاتی خود را در هر شرایطی بر اساس حضور کمی و کیفی کارگران انتخاب خواهند کرد. چرا که مبارزه طبقاتی بی حضور طبقه کارگر "آش شله قلم کار" سر آشپزی خواهد بود که می خواهد تابلوی سر مغازه خود را به نام کارگر مزین نماید.
هر چه مبارزه بین کار و سرمایه عمیق و عمیق تر شود جنبش رادیکالتر و بستر تشکل پذیری و صف بندی، ضمن مبارزه با تمامی دیدگاه های رفرمیستی و سندیکالیستی، نمود واقعی به خود خواهد گرفت. پس باید این چشم انداز طبقاتی را از زیر لایه دود اندود ، بیرون کشید و با کار روشنگرانه با حضور نیروی طبقه کارگر به پیش برد.
طبقه کارگر امروز پیش از هر زمان دیگری نیازمند همکاری و اتحاد و همبستگی طبقاتی است.
امروز فعالین عملی جنبش کارگری برای کمک همه جانبه، به کارگران مبارز و نیز کارگران زندانی فراخوان میدهند. اما این کمک باید چنان باشد که در روند خود ، ٌ رشد مبارزه را تضمین کند. به این دلیل است که فعالینی که، همنظر نظرات علی نجاتی هستند، با تیز بینی به تمام کسانی که تا دیروز با انواع افتراء و توهم پراکنی به دفاع مستقیم و غیر مستقیم از سولیداریتی سنتر پرداخته اند، امروز تلاشهای علی نجاتی ، جواب سریع و قاطع در رسوا کردن کسانی است که میخواستند "سولیداریتی سنتر" را به عنوان یک نهاد مدافع کارگری جا بزنند وتلاش میکردند که در بین کارگران ، برای این نهاد ضد کارگری با عوامل نفوذ ،برای به بیراه کشاندن جنبش کارگری ، سمپاتی ایجاد کنند.
باید پيشروان و فعالين كارگری، با چشم انداز طبقاتی ، باور به نیروی طبقه کارگر را در جنبش کارگری ایران ، بیشتر از هر زمان دیگری نهادینه نمایند.
زنده باد اتحاد و همبستگی طبقاتی کارگران.
بهزاد سهرابی ، عضو و سخنگوی "کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری" آبانماه 1388
0 comments:
Post a Comment